روز مادر؟!
مادر چراغ خانه، نور چشمها و روح خانواده است.
یک روزِ بدون مادر، اگر دوستش داشته باشی، شبی بیچراغ است. اگر دوستش نداشته باشی، تو را قضاوت نمیکنم...
مادرم هرروز مرا میبوسد، هرروز بر سرم دست میکشد. آیا گلی بر سرش زدهام؟! خیر! او بیشرطترین و بیادعاترین محبت را تقدیم میکند. دست خودش نیست! همین که مادر شد، برای فرزندی که هستهی معنای واژهی مادر است سراپا عشق شد. گاهی از فرط خستگی غر میزند و منت میگذارد اما من به راحتی میبینم که واژهها حتی از سرش هم سرچشمه نمیگیرند چه برسد به قلب! خستگیاش که دربرود قلب فرمان مادری را در دست میگیرد و زبانش از نو نوکر قلبش میشود.
مادرم برای محبتکردن به من هیچگاه به تقویم نگاه نکرده است. روال ثابتی هم در شکل محبتش نمیبینم. گاه خندان است و گاه گریان. گاهی آرام و گاهی عصبی. گاهی خیالش راحت است و گاهی نگران. گاهی در یک تیم هستیم و گاهی لج میکند.
مادری بازنشستگی ندارد چون شغل نیست. هر که باشی و هر چه باشی، رستم باشی یا تهمینه، نخبه باشی یا نخاله، رئیس باشی یا کارمند، سردار باشی یا سرباز، خوب باشی یا بد، برای او بچّهای و قربانصدقهی دست و پای بلوریات میرود! مادر تا لحظهی پایان، تا نفس آخر، تا روز ابد، مادر است. زن از لحظهای که متوجه بارداری میشود تغییر میکند. هرگز مهم نیست که فرزند متولد بشود یا نه. هرگز مهم نیست بعد از تولد، فرزندش زودتر از او با زندگی وداع کند. همچون شاعری که سالها پیش تنها یک بیت شعر سرود و دیگر هیچگاه شعری ننوشت اما تا ابد شاعر است. زن، از زمانی که مادر میشود دیگر زن نیست، مادر است. این هم شعر من!
مادر منتظر روز فرزند نمیشود که هدیه بدهد. اصلاً مادر را چه احتیاج به هدیهدادن؟! برای فرزندی که مادر را میفهمد، وجود او بهترین هدیه است. برای آن فرزند که میفهمد، تمام روزها روز مادر است. مادر چراغ خانه، نور چشمها و روح خانواده است.
م.ق | ۲۳دیماه۱۴۰۱
کرج - کف اتاق
پن:
با آرزوی سلامتی برای تمام مادرانِ در قید حیاتِ قشنگمون و گرامیداشت یاد مادرانِ رها از قید حیات، این دلنوشته رو تقدیم میکنم به جانان عزیز. آرزو میکنیم مادر عزیزتون هرچه زودتر سلامتیشون رو به دست بیارن و به قول نسترن عزیز قلبت به آرامش برسه.🌱