قدرت متقاعد سازی و تاثیرگزاری بر رفتار اطرافیان در عمل به عنوان یکی از مولفه های اصلی رهبری اجتماعی در نظر گرفته میشود و نحوه درست استفاده از آن همواره به عنوان یک هنر ارزنده برای رهبران و مدیران امروز یک دغدغه اساسی بوده است. بر این اساس تصمیم گرفتم در این مقاله با معرفی چهار وضعیت اصلی در مواجهه با اطرافیان، استراتژی هایی برای حداکثر سازی میزان تاثیرگزاری اجتماعی و متقاعدسازی را معرفی نمایم.
همین اول مقاله لازم به ذکره که این مقاله رو بر اساس آموخته های خودم از یک دوره آموزشی با عنوان Leadership Through Social Influence که توسط پروفسور Daniel J. O’Keefe از دانشگاه Northwestern در Coursera ارایه شده است، نوشتم و امیدوارم برای مخاطبان مفید باشه و احتمالا اگر علاقه مند بودید که در این خصوص بیشتر مطالعه کنید حتما گذروندن این دوره رو به شما پیشنهاد میکنم.
لینک شرکت در دوره
بیایید از اساسی ترین سوال در حوزه تاثیرگزاری شروع کنیم :
در جواب به این سوال باید دید که مخاطب شما در چه وضعیتی قرار دارد:
وضعیت شماره یک: فرد مقابل شما نظر شما را در مورد انجام آن کار به صورت بنیادی قبول ندارد و نسبت به آن نگرش مثبت ندارد در نتیجه از آن تبعیت نخواهد کرد. (Influencing Attitudes)
وضعیت شماره دو: فرد مقابل به صورت کلی با انجام کار بر اساس نظر شما موافق است اما نگران قضاوت دیگران در این خصوص است و این نگرانی ریشه اصلی عدم همراهی با شماست.(Social Considerations)
وضعیت شماره سه: فرد با نظر شما موافق است و نسبت به آن نگرش مثبت دارد اما نمیداند که چگونه آن را به انجام برساند.(Ability to perform)
وضعیت شماره چهار: فرد با ایده شما موافق است و نحوه اجرا را نیز میداند اما در تبدیل افکار خود به عمل دچار مشکل می باشد.(Translate good intention to action)
مهمترین گام در متقاعدسازی این است تشخیص دهید که مخاطب یا مخاطبان شما دقیقا در کدامیک از چهار وضعیت بالا قرار دارند؟
اگر تشخیص شما از وضعیت مخاطب درست باشد و به این تشخیص اعتماد کامل داشته باشید به شما تبریک میگویم شما 50 درصد مسیر متقاعد سازی فرد را پیموده اید و حالا می توانید به کمک راهکارها و تکنیک های ارایه شده در این مقاله به شیوه ای سیستماتیک در هر یک از این چهار وضعیت بر روی مخاطب خود بیشترین تاثیر را داشته باشید.
وضعیت شماره یک: مشکل Influencing Attitudes
در این وضعیت افراد کاری را که شما میخواهید انجام نمیدهند چون آن را ایده مناسبی نمیدانند و یا اینکه به آن نگرش مثبتی ندارند. در این مواقع یکی از راههای موثر شروع نوع خاصی از گفتگو با مخاطب است که متمرکز بر ذکر نتایج نامطلوبی است که ممکن است بر اثر عدم همراهی ایجاد گردد. هدف در این نوع گفتگو این است که دیدگاه مخاطب را نسبت به موضوع تغییر دهید.
(مثال کاربردی: مخاطب شما یک فرد سیگاری است که در مورد این موضوع که سیگار دارای مضراتی است با شما هم عقیده نمی باشد و این موضوع را صرفا مفروضات غیر قابل باور میداند)
استراتژی ها در وضعیت شماره یک:(Consequence-based Arguments)
در وضعیت شماره یک، استفاده از روش گفتگوی متقاعدسازی با تاکید بر نتایج غیر مطلوب احتمالی در صورت عدم تبعیت از یک ایده خاص با متمرکز بودن بر پررنگ کردن نتایج غیر مطلوب توصیه میگردد، مثلا استفاده از این ساختار که اگر این کار انجام نگردد ممکن است این نتایج نامطلوب پدید خواهد آمد.
IF ...conditions.. THEN ....Consequences.....
نکات مهم در گفتگوی متقاعدسازی در وضعیت شماره یک:
( مثال کاربردی: برای ایجاد تغییر نگرش در یک فرد سیگاری که در وضعیت یک قراردارد به عنوان مثال یک یا چند روش پیشنهادی زیر می تواند موثر باشد:
- ارایه آمار : ارایه و توضیح ریز آمار مرگ و میر ناشی از استعمال دخانیات،
-ساختار Before-After: شرح حال از یکی از نزدیکان که بر اثر استفاده دخانیات عمر کوتاهی داشت.
- ارایه ریزفرآیند: نشان دادن یک فیلم در خصوص نحوه تاثیر دود سیگار بر سلامتی ریه ها که میتواند در تغییر نگرش مخاطب شما تاثیرگزار باشد)
وضعیت شماره دو: مشکل Social considerations
در این وضعیت شما تشخیص داده اید که مخاطب نسبت به ایده شما نگرش مثبت دارد اما ریشه عدم تبعیت او در موضوع دیگری نهفته است. حتی اگر مخاطب شما اعتقاد داشته باشد که ایده شما درست است و با شما هم عقیده باشد باز هم ممکن است بر اثر نگرانی از تاثیرات اجتماعی پذیرش یک رفتار فرآیند مدنظر شما را اجرا نکند.
(مثال کاربردی: مخاطب شما یک فرد سیگاری است که در مورد این موضوع که سیگار دارای مضراتی است با شما هم عقیده می باشد اما چون در محیطی کار میکند که اکثر افراد سیگاری هستند نگران قضاوت افراد و یا طرد شدن از جمع های دوستانه سیگاری هاست)
استراتژی ها در وضعیت شماره دو:
(مثال کاربردی: مجدد در مثال مخاطب سیگاری زمانی که به وضعیت شماره 2 رسیده اید یعنی اینکه دلیل اصلی عدم ترک دخانیات در فرد نگرانی او از قضاوت افراد و یا طرد شدن از جمع های دوستانه است آنگاه راهکارهای زیر قابل اجرا هستند:
- انتقال این مطلب به مخاطب که بوی سیگار اثر نامطلوبی در مذاکرات کاری دارد در نتیجه باعث عقب افتادن در حوزه کاری و روابط اجتماعی خواهد شد و این یک روند پذیرفته شده اجتماعی است.
- یا انتقال پیام به مخاطب با این مفهوم که مهم نیست دوستان سیگاری در جمع چه تفکری در مورد تو دارند و تو نباید به افکار آنها اهمیت بدهی و به جای آن متمرکز بر موفقیت و سلامتی خود باشی.
- و یا شناسایی یکی از افرادی که بر مخاطب شما تاثیر بالایی دارد و متقاعدسازی او برای تشویق فرد به تبعیت از یک ایده)
وضعیت شماره سه: مشکل Ability to perform
وضعیت شماره سه زمانی است که مخاطب شما نگرش مثبت به تبعیت دارد و همچنین از بابت نگرش های اجتماعی هم نگرانی ندارد ولی باز هم برای متقاعد شدن مقاومت دارد به این دلیل که به این درک رسیده که توان انجام آن را ندارد. در این وضعیت فرد به این باور رسیده است که برای انجام یا اجرای تصمیم فاقد توانمندیهای لازم است. یک تله اصلی که در حوزه تشخیص وضعیت شایع بسیار شایع است اینکه عموما وضعیت شماره سه با وضعیت شماره یک اشتباه تشخیص داده میشود به این طریق که در نگاه اول به نظر میرسد که فرد به دلیل اینکه نگرش مثبتی به یک ایده ندارد آن را انجام نمیدهد اما در حقیقت فرد در مورد نحوه انجام آن آگاهی و توانمندی لازم را ندارد.
(در مثال معروف فرد سیگاری: مخاطب سیگاری شما به این نکته واقف است که سیگار مضر است و ایده ترک سیگار را قبول دارد اما نحوه ترک کردن درست و موثر دخانیات را نمی داند و از این بابت احساس عجز و ناتوانی میکند)
استراتژی ها در وضعیت شماره سه:
(در مثال کاربردی فرد سیگاری: در مورد مخاطب سیگاری که نحوه درست و موثر ترک کردن دخانیات را نمی داند شما می توانید استراتژی های زیر را در پیش بگیرید:
- 1- هدیه دادن یک کتاب و یا یک دوره ویدیویی در خصوص روش های علمی ترک موفق دخانیات.
- 2- پیشنهاد استفاده از جایگزین به جای سیگار یا زیاد کردن فاصله مصرف در برخی از مواقع که عملا باعث شود فرد سیگاری غلبه بر احساس نیاز به سیگار را تمرین نماید.
- 3- آشنا کردن فرد سیگاری با فرد یا افرادی که توانسته اند قبلا سیگار را ترک کنند )
وضعیت شماره چهار: مشکل Converting intentions into actions
در وضعیت چهارم چالش اصلی این است که مخاطب را راضی کنیم که عقایدش را به عمل تبدیل کند. زیرا مخاطب کاملا نسبت به ایده شما جهت گیری مثبت دارد و همچنین نحوه اجرای آن را میداند اما انگیزه لازم برای اجرای آن را ندارد.
(در مثال کاربردی فرد سیگاری: مخاطب سیگاری شما به این نکته واقف است که سیگار مضر است و اطلاعات لازم برای نحوه ترک سیگار را در اختیار دارد ولی نمی تواند عقایدش را به عمل تبدیل کند یا به اصطلاح اراده لازم برای ترک سیگار را ندارد)
استراتژی های ارایه شده برای این وضعیت عبارتند از:
(در مثال کاربردی فرد سیگاری، در مورد مخاطب سیگاری که اراده لازم برای ترک سیگار را ندارد به عنوان نمونه راهکارهای ذیل در وضعیت چهارم پیشنهاد میگردد:
-1- استفاده از یک عکس از خانواده و فرزندان فرد سیگاری بر روی میزکار با جمله ای تامل برانگیز که عدم استفاده از دخانیات را به آینده فرزندان پیوند میدهد به عنوان یک یادآور موثر.
- 2- ارایه یک برنامه گام به گام و علمی برای ترک سیگار به مخاطب و پیگیری و همراهی برای اجرای آن
- 3- انتقال این مفهوم به فرد که میان عقاید و رفتار او ناسازگاری عمده وجود دارد و در مورد استفاده از دخانیات تحریک حس گناه در شخصیت او با هدف تغییر رفتار.
پی نوشت:
چند نکته خیلی مهم در مورد مطالب بالا وجود داره که میخواستم حتما با شما در میون بزارم اول از همه اینکه حتما برای گرفتن اطلاعات کاملتر در این زمینه به مراجع علمی و کلاسهای آموزش مراجعه کنید. دوم اینکه مثالهایی که در متن ارایه شده صرفا ساخته و پرداخته ذهن من بوده و ممکنه که مصادیق بهتری برای اون موجود باشه و سوم اینکه پیشاپیش از همه افرادی که با نکات و نقدهاشون به تکمیل این مطلب کمک می کنن سپاسگزارم.
یاحق
مجتبی باقری