بالاخره توانستم دوباره بنویسم! همه ما روزهایی داریم که دلمان میخواهد از همه چیز فاصله بگیریم، خصوصاً وقتی موضوعی آزارمان می دهد. این روزها هم من با چالشهای مختلفی دست و پنجه نرم میکنم، از جمله موضوعی که اینجا درموردش حرف میزنم: تصویر بدن، چاقی و پذیرش بدن!
بگذار برایت تعریف کنم که چی گذشت تا به امروز:
حدود دو ماه پیش، مشغول به کاری جدید شدم و همکار بسیار توانمندی پیدا کردم. او در زمینه کاریمان بسیار باتجربه است و با روی باز به من آموزش میدهد. کمکم رابطه کاریمان صمیمیتر شد و متوجه شدیم که در بسیاری از مسائل، تفکرات مشترکی داریم.
وقتی عکسهایش را در پروفایل تلگرامش از فتح قلهها دیدم، حسادت و حسرت عجیبی وجودم را فرا گرفت. همیشه آرزو داشتم روزی بتوانم به دل طبیعت بزنم و قلهها را فتح کنم. اما ترس از قضاوت دیگران و احساس ناتوانی، همیشه مانعی بزرگ بر سر راه من بوده است. میترسیدم که به دلیل وزنم، نتوانم از پس مسیرهای سخت بربیایم و به گروهم لطمه بزنم. این ترسها آنقدر عمیق بودند که حتی تصور حضور در یک برنامه کوهنوردی هم مرا میترساند. انگار درونم صدایی میگفت: ‘تو به اندازه کافی خوب نیستی. تو فقط باعث دردسر خواهی شد.
قبل از خواندن ادامه شما را به دیدن این تصوایر و تجربه واقعی زنان با بدن بزرگ و کوهنورد جلب می کنم!
از آن روز به بعد، اضطرابی عمیق وجودم را فرا گرفت. انگار مارمولکی درونم میخزید و آرامش را از من گرفته بود. با اینکه برای درمان اختلال تغذیه میدانستم باید به سیگنال های گرسنگی ام توجه کنم و برای تأمین انرژی بدنم به میان وعده نیاز دارم اما به دلایلی، ناخودآگاه فراموش میکردم که آنها را سرکار مصرف کنم.
درنتیجه وقتی به خانه میرسیدم، گرسنگی شدیدی مرا آزار میداد. حتی زمانی که میان وعده میخوردم، نگرانی از قضاوت دیگران، لذت خوردن را از من میگرفت. مدام به این فکر میکردم که همکارم در مورد من چه فکر میکند؟
تصمیم گرفتم دوباره به مدیتیشن رو بیاروم. به خودم یادآوری کردم که بدنم خیلی فراتر از اعداد روی ترازو ارزش دارد. من سالمم و هر روز برای سلامتی خودم تلاش میکنم. مهمتر از همه، دارم یاد میگیرم که پیش تر از پیش به خودم احترام بگذارم و مرز بندی کنم و اجازه ندهم کسی به من توهین کند.
در کلاسهای تصویر بدن، به ما یادآوری میشود که تنوع اندامها بخشی طبیعی از انسانیت است. ما همه حق داریم در این جامعه حضور داشته باشیم و احساس تعلق کنیم. تبلیغات و رسانههای اجتماعی تلاش میکنند با ایجاد احساس ناامنی، ما را به خرید محصولاتشان ترغیب کنند. اما واقعیت این است که زیبایی در تنوع است و هر فردی با ویژگیهای منحصر به فرد خود، زیبا و ارزشمند است.
هر آدمی، حتی اگر چاق باشد، حق دارد خوشحال باشد و از زندگی لذت ببرد. بدن ما به اندازه کافی خوب است و نیازی به تغییر برای خوشحال بودن ندارد. اجازه ندهیم دیگران به ما بگویند که باید لاغرتر باشیم تا خوشحال باشیم.
دوستان! این مسیر آسان نیست، پر از چالش و نوسانات است. اما هر قدمی که برمیداریم، به ما یاد میدهد که چقدر قویتر از ان چیزی هستیم که فکر میکردیم. این تجربه ها، نه تنها به ما کمک میکند تا با شرم بدن کنار بیاییم، بلکه درک عمیقتری از خودمان، زندگی و روابط بهمان می دهد.