در سالهای اخیر، بسیاری از پژوهشهای حوزه مدیریت و روانشناسی سازمانی به یک حقیقت مشترک اشاره دارند: ایمنی هیجانی (Psychological Safety) یکی از کلیدیترین عوامل موفقیت و بهرهوری در سازمانهاست. شاید بتوان گفت سازمانی که فاقد ایمنی هیجانی است، هرچقدر هم که از نظر ساختاری منظم یا از لحاظ تکنولوژیکی پیشرفته باشد، در بلندمدت با چالشهای جدی در زمینه عملکرد، نوآوری و ماندگاری کارکنان مواجه خواهد شد.
ایمنی هیجانی به زبان ساده یعنی فضایی که در آن کارکنان بتوانند بدون ترس از قضاوت، سرزنش یا تنبیه، نظرات خود را بیان کنند، اشتباهاتشان را بپذیرند و ایدههای تازه ارائه دهند. چنین محیطی باعث میشود اعضای تیم احساس کنند «شنیده میشوند» و حضورشان در سازمان معنا و ارزش دارد.
چرا ایمنی هیجانی اهمیت دارد؟
وقتی کارکنان در یک سازمان احساس امنیت روانی و هیجانی میکنند:
1. اعتماد متقابل شکل میگیرد. اعضای تیم راحتتر به هم تکیه میکنند و همکاری سازندهتری شکل میگیرد.
2. نوآوری و خلاقیت افزایش مییابد. در غیاب ترس از شکست، افراد راحتتر ایدههای نو را مطرح میکنند.
3. اشتباهات فرصتی برای یادگیری میشوند. بهجای پنهانکاری یا مقصر دانستن دیگران، افراد تجربههایشان را با هم به اشتراک میگذارند.
4. فرسودگی شغلی کاهش پیدا میکند. محیطی امن از نظر هیجانی، فشار روانی را کم کرده و انگیزه و رضایت شغلی را بالا میبرد.
5. بهرهوری سازمانی ارتقا مییابد. وقتی ذهن افراد درگیر نگرانی و اضطراب نباشد، انرژیشان صرف کار هدفمند و باکیفیت میشود.
نقش رهبران و مدیران
تحقق ایمنی هیجانی بیش از هر چیز به نحوهی رهبری و مدیریت سازمان بستگی دارد. رهبرانی که با گوش دادن فعال، شفافیت در تصمیمگیری و تشویق به بیان نظر، اعتمادسازی میکنند، زمینهای فراهم میسازند تا کارکنان احساس امنیت داشته باشند. در مقابل، مدیری که با سرزنش یا نادیده گرفتن نظرات کارکنان عمل میکند، ناخواسته فضا را به سمت سکوت و پنهانکاری سوق میدهد.
رهبران باید بیاموزند که پذیرش اشتباه و آسیبپذیری، نشانه ضعف نیست؛ بلکه قدرتی است که فرهنگ یادگیری و توسعه را در سازمان نهادینه میسازد.
پیوند ایمنی هیجانی با کوچینگ و بهرهوری
ایمنی هیجانی ارتباطی مستقیم با کوچینگ سلامت و بهبود بهرهوری دارد. در فرآیند کوچینگ، فرد نیاز دارد که بدون ترس و محدودیت درباره نگرانیها، اهداف و نقاط ضعف خود صحبت کند. اگر این فضا در سازمان وجود نداشته باشد، کوچینگ هم به نتیجه مطلوب نمیرسد. اما زمانی که کارکنان از امنیت روانی برخوردار باشند، کوچینگ به ابزاری قدرتمند برای ارتقای فردی و سازمانی تبدیل میشود و بهرهوری سازمانی را به شکل چشمگیری افزایش میدهد.
جمعبندی
ایمنی هیجانی فقط یک مفهوم روانشناختی نیست؛ بلکه ابزاری استراتژیک برای مدیریت منابع انسانی و دستیابی به اهداف سازمانی است. سازمانهایی که به سلامت روان کارکنانشان اهمیت میدهند، سرمایهای پایدار برای رشد و رقابت در دنیای امروز ایجاد میکنند.
در ایران نیز شرکت میشن میل با تمرکز بر کوچینگ سلامت سازمانی، گامهای مهمی برای ارتقای ایمنی هیجانی و بهبود بهرهوری برداشته است. این رویکرد نشان میدهد که توجه به سلامت روان کارکنان، نه یک انتخاب تجملی، بلکه ضرورتی برای موفقیت پایدار سازمانهاست.