ویرگول
ورودثبت نام
مصطفی
مصطفینوشتن، نوشتن، و ننوشتن...
مصطفی
مصطفی
خواندن ۱ دقیقه·۸ ماه پیش

مترو می‌دود..

عکس از مهدی محمودی
عکس از مهدی محمودی

مترو می‌دود
مترو می‌دود و تن
می‌شود ابری نگران
در هق‌هقِ بیابان از به تهران
ساعتِ جیبی می‌تپد
چون ضربان
چون ضربان.
مورچگان رنگارنگ
به زیرزمینِ سیاه‌سایه آمدند و
حالا وقتِ دوباره رفتن است
خانه به خانه
از رنگ گذشتن است.
شب شد و روز آمد
شب شد و روز آمد
به وقت حرکت
ایستاده وحی می‌رسد
ایستگاه آخر است.

شعرمتروتهران
۰
۰
مصطفی
مصطفی
نوشتن، نوشتن، و ننوشتن...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید