بزرگترین مشکلی که برای نوشتن یک داستان کوتاه داریم، شروع کردن آن است. هیچ نویسندهای، حتی نویسنده های با تجربه هم نمی توانند ادعا کنند که شروع کردن برایشان راحت است. این که همه این اطلاعات و داستان ها را از کجا و از چه زاویه دیدی شروع کنیم، مهم ترین معضلی است که با آن روبرو هستیم. معمولاً روش های مختلفی برای شروع داستان وجود دارد که می توانیم آنها را امتحان کنیم. در همین آزمون و خطاهاست که تا حدی دستمان می آید که زمان و مکان داستانی که توی ذهنمان می گذرد کجاست. شروع داستان همیشه دغدغه بزرگی است و خیلی از نویسنده ها، با آن دست و پنجه نرم می کنند.
پایان فیلم درباره الی چه می شود؟
یادداشتی در مورد فیلم اژدها وارد می شود
صفحات صبحگاهی خوب است یا بد
سایت نویسندگی مصطفی مردانی
این که داستان را قرار است کجا تمام کنیم، مهم ترین نکته ای است که هر نویسنده ای باید به آن فکر کند. این که قرار است همه این کشمکش ها و گرفتاری ها، قرار است کجا تمام شوند، نکته مهمی است. یکی از دلایلی که نوشتن از روی احساس شخصی، باعث نوشتن بی پایان می شود همین است. ما خودمان هم نمی دانیم پایان داستان چه می شود، چه برسد به این که بخواهیم داستان را براساس آن پیش ببریم. اگر چه در همان مسئله احساسی هم اگر پایان های متفاوت را در نظر بگیریم، کمک زیادی به حل مسئله می کند. و این خودش باعث آرامش خواهد شد.