مصطفی صادر
مصطفی صادر
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

جای خالی خیال

خیال
خیال

بوی خاک بارون خورده، صدای نم‌نم بارون روی شیشه ماشین و نسیم بهاری که می‌وزید و قطره‌های باران رو ناجوانمردانه بر شیشه ماشین می‌کوبید.
با خودم گفتم با یک عکس این منظره رو جاودانه کنم(و چه خیال خامی). گوشی آماده کردم و یکم قاب بندی کردم و عکس رو گرفتم. وقتی برگشتم خونه رفتم که نگاهی بندارم به عکس های این روز بارانی که رسیدم به این عکس که میزبان یک لکه سیاه هست. لکه‌ای که حدود نصف عکس رو گرفته بود.
بعد از سوگواری ذهنی به مدت چند ثانیه برای این اتفاق غم انگیز حالا دو مسیر پیش رو هست
گذشتن از کنار این عکس و فرستادنش به سیاره عدم(همون Recycle bin) یا خیال و داستان سرایی برای این لکه سیاه!

پشت این سیاهی چی میتونه باشه ؟!‌
شاید یه خانواده نگون بخت که از سیر و سیاحتشون برگشتن و از شوری بختشون زیر این بارون ماشینشون خراب شده و مرد خانواده که با ژستی قهرمانانه داره فقط به موتور ماشین نگاه میکنه تا بلکه فرجی بشه و هم زمان زیر لب چندتا از بد و بیراه هایی که یاد داره رو به زمانه میده
یا شاید یک زوج خوشحال و سرمست از هوای بهاری امروز سوار موتور دارن کیف دنیا رو میبرن دختر هم پشت موتور عرض خنده‌هایش با عرض خیابان برابری میکند و شالش شده بازیچه باد و باران و پسر هم مثل مرد داستان قبل مسرور از این شرایط و کمی نگران از سرخوردن در این باران سعی میکنه ژست قهرمانانه‌اش
رو حفط کنه.
مطئنم برای این لکه سیاه بیش از تعداد کل آدم‌هایی که توی این کره خاکی آمدند و رفتند میشه قصه سرایید.
آدم هایی که نه تنها عکس‌هاشون بلکه زندگیشون پر از این لکه های سیاه بوده جاهایی که دیگه ذهن و درک جوابگو زندگی نیست، جاهایی که نمیدونی شرایط دقیقا چیه و تو میتونی چیکار کنی و تنها چاره خیال است.
اگر این لکه روی گذشته باشه میشه خیالی آغشته به حسرت. حسرت تمام اتفاقاتی که دوست داشتی جای این لکه سیاه باشه. شاید جای این لکه رو یک عشق آتشین میتونست پر کنه. یا شاید اگر آخرین بند آن قرارداد ننگین را طور دیگه ای تنظیم کرده بودم زندگی طور دیگه‌ای رقم می‌خورد یا شاید ....
و اگر این لکه روی صفحه آینده باشه. خیالی آغشته به امید و آرزو. آه که چه داستان هایی میشه برای روز آینده سرایید.
خیال خوش وصال یا خیال خوش یک ماجراجویی دور دنیا یا خیال خوش یک موفقیت مالی یا ....
توی زندگی نمیشه همیشه جلوی لکه های سیاه رو گرفت
اونجاست که باید دست به دامان خیال شد.

با خیال باش! دوست من.
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱

خیال
برنامه نویس نرم افزار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید