یکی از کارهایی که انسان به بطالت انجام میده فکر کردن جای دیگران هست.
مثلا پیش میاد که میخوایم برای کسی کادو بخریم، پیش میاد که میخوایم برای کسی غذایی درست کنیم یا به عزیزی چیزی بگیم، گاهی به جای طرف مقابلمون فکر میکنیم، جای عزیزمون، دوستمون و حتی جای خانواده خودمون فکر میکنیم...
این جای دیگران فکر کردن خودش یک عملی است نازل چرا که اگر فقط بخوایم خیلی مادی به این فکر بکنیم که هر انسان ثانیه های عمر فیزیکیش هست، به این آگاهی میرسیم که باید اندازه اون انسان، افکار و علایق و دایره لغات و همه و همه زیست کرده باشیم که بتونیم جای اون فرد فکر بکنیم.
تازه این برای زمانی هست که خیلی مادی حساب و کتاب کنیم!
هیچ فردی جای فرد دیگهای نمیتونه فکر بکنه، فقط کافیه طرف مقابلمون در مسیر کشف باشه که کل حساب و کتابهای ما نسبت به ایشون بهم بریزه، چون کسی که در حرکت و کشف به سر میبره امکان نداره لحظه قبلش با لحظه بعدش یکی باشه!
حالا باطل بودن این کار اینجاست که با دانستهها، افکار، عقاید و هزار و یک محدودیت ذهنی خویش بخوایم جای فردی که کلا از محدوده ذهنی ما بخاطر جسمیت و ذهنیتش خارج هست فکر بکنیم.
انسان عمیق در عمق خویش تعقل دارد و همواره در کشف خویش فرصتی ندارد در افکار غیر پرسه بزند و در لحظه بودنش به صورت جبری است، در لحظه هست چرا که نمیتواند نباشد.
#جستارنویسی #مصطفی_عباسی