بنظرم هر عملی که انجام میدیم یک احوالی به همراه داره
اگر من دزدی کنم یک احوالی دارم, اگر برم سفر و سرخوش باشم یک احوالی دارم, اگر یک روز کامل دروغ بگم یک احوالی دارم، تمام این احوالاتِ متفاوت, متناسب با اعمال من بوجود میان.
اگر این احوالات رو اتاق اتاق در کنار هم در نظر بگیریم, اعمال ما باعث میشه در این اتاق های مختلف در رفت و آمد باشیم.
از نظر من این اتاق ها به معنای مادی برتری خاصی به یکدیگر ندارند و اعمال برای من معنای خوب و بد بودن ندارند.
هر اتاق دارای یک سری ویژگی های خاصی هستند که منتج شده از اون احوالات هستند, مثلا من اگر در سفر خیلی سرخوش باشیم اطرافم دوستانی جمع میشند که در سفر سرخوشی رو تجربه کردند, پس این افراد هم نتیجه احوال سرخوشی من هستند و مثل من در اتاق احوال سرخوشی قرار گرفتند.
حالا چرا انسان ها توی زندگی ما هی در آمد و شد هستند؟
فهمش خیلی ساده است و درک و پذیرشش خیلی سخت و گاها مدت ها طول میکشد!
آمد و شد انسان ها در زندگیمون بخاطر این هست که یا ما اتاقمون و احوالمون رو عوض کردیم و یا اونها این کار رو کردند و این رفت و آمد ها کاملا طبیعیست.
و اصلا بحث برتری این وسط نیست, بحث اینجاست که احوال متفاوت شده نسبت به قبل و این کاملا طبیعیست.
امیدوارم همیشه در اتاق های خوش احوالی و خوش قلبی و محبت و عشق باشیم و اتاقمون اونقدری بزرگ باشه که تمام جهان دورنش جا بگیرند و شاید بهتر هست بگم امیدوارم اتاقمون جهانمون بشه.
(وحدت به کثرت, کثرت به وحدت)