مصطفی ارشد
مصطفی ارشد
خواندن ۲ دقیقه·۴ ماه پیش

"جان کافی: نماد عشق و شفا در تاریکی "

کاش در این جهان پر از درد و رنج، می‌توانستم همچون "جان کافی"، با لمس دستانم، هر زخمی را شفا بخشم.
کاش قدرتی داشتم که می‌توانست تمام دردها و غم‌ها را بزداید و به جای آن‌ها، آرامش و نور بیاورد؛ چه شیرین بود اگر می‌توانستم با نگاه مهربانم، به دل‌های خسته امید ببخشم و با حضوری ساده، ولی عمیق، روح‌ها را آرام کنم.

کاش من نیز همچون "جان کافی"، نیرویی داشتم که تاریکی‌ها را به نور بدل کند؛ نیرویی که می‌توانست بیماری‌ها را بهبود بخشد و ناامیدی‌ها را به عشق و امید مبدل کند؛ کاش می‌توانستم همچون او، در هر لحظه‌ای از زندگیم، به دیگران کمک کنم و باری از دوششان بردارم.

چه رؤیایی بود اگر من هم می‌توانستم در برابر ظلم و ناعدالتی، چونان کوهی استوار بایستم و با مهربانی و شفقت خود، نشان دهم که انسانیت همچنان زنده است.
کاش می‌توانستم در لحظات تاریکی، نوری باشم که راه را به دیگران نشان می‌دهد؛ کاش می‌توانستم هر اندوهی را با قدرتی فراطبیعی از دل‌ها بردارم.

کاش من نیز همچون "جان کافی"، می‌توانستم باری از غم دیگران را به دوش بکشم و آن را به نوری درخشان تبدیل کنم؛ چه زیبا بود اگر می‌توانستم هر دل شکسته‌ای را با لمس دستانم، به زندگی بازگردانم و هر اشکی را به لبخندی تبدیل کنم.

کاش می‌توانستم چون "جان کافی"، فراتر از جسم و زمان باشم و با قلبی بزرگ و پر از محبت، همه را در آغوش بگیرم.
کاش نیرویی داشتم که می‌توانست هر دشمنی را به دوستی، و هر ستیزه‌ای را به صلح و آرامش بدل کند.

آری، کاش من قدرت فراطبیعی و شخصیت "جان کافی" را داشتم، تا در هر لحظه از زندگیم، منبعی از نور و محبت برای جهان باشم.
کاش می‌توانستم به دیگران نشان دهم که حتی در سخت‌ترین شرایط، عشق و انسانیت می‌تواند پیروز شود و تاریکی را به زانو درآورد.


" برداشتی از فیلم ( مسیر سبز ) "

نویسنده: مصطفی ارشد

جان کافیمسیر سبزعشقخدامعجزه
* نویسنده و شاعر * صاحب کتاب‌های : شاعرانه‌ی عشق - اناردون – داستان‌های زیرپوستی - عشق، قرنطینه، مرگ و چندین اثر مشترک دیگر در نشرهای مختلف داستان‌نویس اجتماعی و طنز http://www.mostafaarshad.ir/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید