ویرگول
ورودثبت نام
مصطفی ارشد
مصطفی ارشد
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

درک فلسفه یک مترسک

یک بار به مترسکی گفتم: "لابد از ایستادن در این دشت خلوت خسته شده ای."

گفت: "لذت ترساندن عمیق و پایدار است ، من از آن خسته نمی‌شوم."


گاهی در ساده‌ترین و بی‌جان‌ترین اشیا می‌توان عمیق‌ترین درس‌های زندگی را یافت. مکالمه‌ای کوتاه با یک مترسک، که از ایستادن در دشت خسته نشده و از لذت ترساندن سخن می‌گوید، می‌تواند به ما بفهماند که هر موجودی در این جهان، حتی یک مترسک، می‌تواند حامل یک فلسفه‌ی عمیق باشد.

مترسک با اشاره به لذت ترساندن، به نوعی از تجربه‌ای متفاوت سخن می‌گوید که شاید برای ما ناشناخته باشد. او می‌گوید: "تنها کسانی که از کاه پر شده باشند این لذت را می‌شناسند." این جمله‌ی ساده، به تفسیری پیچیده اشاره دارد؛ آیا منظور او از کسانی که "از کاه پر شده‌اند" افرادی است که تهی از احساسات و واقعیت‌های زندگی هستند؟ یا شاید به کسانی اشاره دارد که از ساده‌انگاری و سادگی زندگی لذت می‌برند؟

یک سال بعد، وقتی مترسک را دوباره می‌بینم، حالا دو کلاغ در کلاهش لانه ساخته‌اند. این تصویر نشان‌دهنده‌ی گذر زمان و تغییر است. مترسکی که زمانی برای ترساندن بود، حالا به نمادی از سکون و پذیرش طبیعت تبدیل شده است. این تغییر نشان می‌دهد که هر موجودی، حتی یک مترسک، می‌تواند در مسیری از تکامل و تغییر قرار گیرد.

این تجربه به من یادآوری کرد که هر چیزی در این جهان، از ساده‌ترین اشیا گرفته تا پیچیده‌ترین موجودات، حامل درسی برای ماست. هرکس و هرچیز می‌تواند با گذشت زمان و تغییر شرایط، به نمادهای جدیدی تبدیل شود که فلسفه‌ی زندگی را بازتاب می‌دهند. به عنوان مصطفی ارشد، این مکالمه با مترسک به من فهماند که درک عمیق‌تر از جهان، نیازمند دقت و توجه به جزئیات ساده و روزمره است.


نویسنده : مصطفی ارشد


مترسکجبران خلیل جبرانفلسفهلذت ترساندنتغییر
* نویسنده و شاعر * صاحب کتاب‌های : شاعرانه‌ی عشق - اناردون – داستان‌های زیرپوستی - عشق، قرنطینه، مرگ و چندین اثر مشترک دیگر در نشرهای مختلف داستان‌نویس اجتماعی و طنز http://www.mostafaarshad.ir/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید