آیا تا به حال به قدرت یک لبخند ساده فکر کردهاید؟ لبخندی که میتواند روزی را روشن کند، دلهایی را آرامش بخشد و روحی را شاد سازد. اما آیا این لبخند، تنها یک حرکت ظاهری است؟ یا شاید بازتابی از دنیای درونی ماست؟ اینجاست که به پرسش جالبی میرسیم: "تبسم بیرون یا تبسم درون؟"
تبسم بیرون، همان لبخندی است که بر لبانمان مینشیند، گاه آگاهانه و گاه ناخودآگاه. این تبسم، پیامی است به دنیای بیرون، نشاندهندهی رضایت، محبت و گاهی حتی بخشش. لبخند زدن به دیگران میتواند روابط ما را بهتر کند، ارتباطاتمان را تقویت کند و حتی روحیهی خودمان را نیز بالا ببرد.
اما لبخند بیرونی زمانی ارزشمندتر میشود که از تبسم درونی نشأت گرفته باشد. تبسم درون، حالتی است که در قلبمان حس میکنیم. این تبسم، حاصل آرامش درونی، رضایت از زندگی و هماهنگی با خود و جهان پیرامونمان است. تبسم درونی، یک نوع ایمان به خوبیها و زیباییهای زندگی است، حتی در دل سختیها و چالشها.
هنگامی که لبخند بیرونی و درونی همسو میشوند، ما در اوج هماهنگی با خود و جهان اطرافمان قرار میگیریم. این تبسم، نوری است که از درون ما میتابد و به بیرون منتشر میشود. دیگران این نور را حس میکنند و به آن پاسخ میدهند.
بنابراین، اگر باید یکی را انتخاب کنیم، شاید بهتر باشد از تبسم درون شروع کنیم. زیرا تبسم درون، ریشهی تمامی لبخندهای صادقانه و پایدار بیرونی است. بیایید به جای تلاش برای نمایش لبخندی مصنوعی بر لبانمان، بر روی یافتن و تقویت تبسم درونمان کار کنیم. وقتی که دل آرام باشد و روح راضی، لبخند بیرونی نیز به طور طبیعی و زیبا خواهد درخشید.
در نهایت، شاید بهترین پاسخ این باشد: "تبسم درون و بیرون، هر دو با هم." چرا که وقتی درونمان آرام و شاد است، بیرونمان نیز زیبا و روشن خواهد بود. لبخند بزنیم، هم به خود و هم به دیگران. تبسم کنیم، چرا که زندگی با تبسم، زیباتر و شادتر است.
نویسنده: مصطفی ارشد