اما به این فکر نکرده بودم که مینویسم تا خوشبختی را مزهمزه کنم.
ساعت از یازده گذشته. میخواهم بنویسم. بهانه چیست؟
به خوشیهای روز فکر میکنم. به کلاس صبح در دبیرستان البرز و دیدن نوجوانهایی که میتوانند بخندند و به آینده امیدوار باشند. به کلاس عصرِ مدرسه نویسندگی میاندیشم، که جمعیست از عزیزترینها. به جواز کار تازه فکر میکنم که امروز رسید، به کتابهایی خوبی که خریدهام، به خانه که شکلی تازه گرفته، به نسیم که از هجرتش راضیست، اینها را با واژهها مزهمزه میکنم.
تجربه، حین صورت گرفتن، عین یکهویی سرکشیدنِ نوشیدنیست، اما نوشتن، هر قلپ آبمیوه را در دهن نگه داشتن و زیروبم طعمش را روی زبان حس کردن است.
حالا تو بگو، اصلن میتوان مزهمزه کردن تجربهها را سپرد هوش مصنوعی؟
خوشا لذت ابدیِ مزهمزه کردن.
#مصطفی_ارشد