روی مبل بنشینیم و دروغ بگوییم یا بایستیم و راست بگوییم؟
این پرسش، به ظاهر ساده، اما در باطن پیچیده، ما را به دل تردیدهای وجودی و اخلاقی انسان میبرد.
در دنیای امروز، جایی که اغلب، راحتی و آسایش بر صداقت و حقیقت ارجحیت مییابد، انتخاب بین نشستن و دروغ گفتن یا ایستادن و راست گفتن، مفهومی عمیقتر از یک پرسش ساده دارد.
مبل، نماد راحتی و آرامش، جایی است که میتوانیم در آن استراحت کنیم، خستگیهای روزانه را فراموش کنیم و در فضایی امن و راحت، لحظاتی از نگرانیهای جهان بیرون دور باشیم؛ اما اگر این راحتی به بهایی گزاف تمام شود، بهایی که صداقت و راستی ما را تحت تأثیر قرار دهد، آیا هنوز هم میتوانیم از آن لذت ببریم؟
در مقابل، ایستادن، نماد مقاومت و استقامت است. ایستادن و راست گفتن، به معنای مواجهه با حقیقت و پذیرش مسئولیتهای آن است. راستگویی، گاه دشوار و دردناک است، اما در نهایت، راهی است که ما را به سوی آرامش درونی و رضایت واقعی هدایت میکند؛ ایستادن و راست گفتن، شهامتی میطلبد که شاید همیشه در دسترس نباشد، اما اگر به آن دست یابیم، روحمان را آزاد و خالص خواهیم یافت.
دروغ، گرچه شاید موقتاً مشکلات را بپوشاند، اما همانند غباری است که بر روی آینهی روحمان مینشیند و شفافیت و درخشش آن را میگیرد.
هر دروغی که میگوییم، باری بر دوشمان اضافه میکند و راه حقیقت را مهآلود میسازد. اما راستگویی، همانند نوری است که از درون ما میتابد و مسیری روشن و شفاف را پیش رویمان قرار میدهد.
انتخاب بین نشستن و دروغ گفتن یا ایستادن و راست گفتن، نه تنها یک انتخاب اخلاقی، بلکه انتخابی برای کیفیت زندگی و نوع ارتباطات ماست.
آیا میخواهیم در راحتی دروغهایمان غرق شویم یا با ایستادن در برابر دشواریها، جادهی راستی و صداقت را پیش بگیریم؟
این انتخابی است که هر روز و هر لحظه با آن مواجهیم و تصمیمی که میتواند مسیر زندگیمان را تغییر دهد.
پس بیایید بیندیشیم و در این تأمل عمیق، به خودمان پاسخ دهیم:
" آیا روی مبل راحتی دروغهایمان مینشینیم یا میایستیم و حقیقت را به زبان میآوریم؟ "
شاید پاسخ این پرسش، کلید آرامش و رضایت واقعی را در دل خود نهفته داشته باشد.
نویسنده: مصطفی ارشد