مصطفی صفری
مصطفی صفری
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

بیست و پنج

25
25

اسم کاراکتر داستانِ من (به عدد) 25 (به حروف) بیست و پنجه. عکسی که از 25 دیدید خیلی خوب شخصیت 25 رو توصیف می کنه. می گید نه؟ بیاید با هم بررسیش کنیم.

اول از همه از نمای دور نگاش کنیم. رنگ پس زمینه ش زرده؛ نه یه زرد طلایی که مثلاً بتونه حس لاکچری بودن رو منتقل کنه یا زردِ کم رنگی که حس بیماری رو منتقل کنه یا زردِ سیری که مثلاً خاص به نظر بیاد. یه زردِ معمولی، پررنگ، تو چشم، سرزنده و شجاع! به نظر من رنگ زردِ 25 خیلی خوب می تونه احساسات و حالتای اون رو به ما منتقل کنه. 25 می خواد بگه آهای مردم! بیاید نترسیم از نارنجی بودن، از آبی بودن، از صورتی بودن، از سبز بودن، از قرمز بودن، از خاکستری بودن. تو لازم نیست به خاطر رنگت به کسی توضیح بدی، تو لازم نیست بترسی که بقیه رنگت رو دوست دارن یا نه، تو لازمه خودت باشی.

بیاید بازم از دور نگاش کنیم. به نظر می رسه فونتاش تقریباً یه اندازه ن. یعنی اینجوری نیستش که مثلا 2عش بزرگ باشه 5عش کوچیک. حتی به نظر می رسه رنگ فونتاش یکین. یعنی اینجوری نیستش که بیستش پررنگ باشه و PANJعش کمرنگ. پس به نظر من 25 یه رنگه، یا اگه یه رنگ هم نیست خیلی تلاش کرده که یه رنگ به نظر بیاد.

میاید بازم از دور نگاش کنیم؟ فاصله 25 رو از بالا ببینید؛ انگار همون فاصله ش با پایینه. یا چپ و راستش حتی! 25 وسطِ وسط نیست؛ اما خیلی تلاش کرده همون قدر که به بالا نزدیکه، به پایین هم نزدیک باشه یا همون قدر که از راست دوره، از چپ هم دور باشه. 25 نمی خواد بگه که من وسطم اما می خواد بگه من دوست دارم وسط باشم.

خب حالا بیاید بریم از نزدیک نگاش کنیم. 25 با 2عه فارسی شروع شده و با 5عه انگلیسی تموم شده. 25 با بیست فارسی شروع شده اما نه بیستِ بیست! بیستی که بیثطه! از 4 حرفش 2 حرفش اشتباه استفاده شده؛ 50% خطا! ث و ط مالِ 25 نیستن. 25 س و تِ ش رو گم کرده. واوِ 25 هست اما اونی که باید باشه نیست؛ اینه &. پنجِ 25 هم شده PANJ؛ احتمالاً عوض شده. حس می کنم 25 خیلی ایراد داره. خیلی ایراد داره اما اینجوری نیست که حالم رو بد کنه. اینجوری نیست که نتونم بهش نگاه کنم. اینجوریه که حسم بهش خوبه. حسم بهش خوبه اما جوابِ یه سوالی رو نمی دونم. 25 داره درست میشه؟ 5ش داره فارسی می شه، بیثطش داره بیست می شه، &ش داره و میشه، PANJش داره پنج می شه؟ یا نه! 25 داره خراب تر میشه؟

بیاید حالا یه نگاه کلی بهش بندازیم. به نظر من 25 با Paint درست شده. 25 نمی خواسته پیچیده باشه. 25 فقط می خواسته ساده باشه، سریع باشه و به دور از ایده آل گرایی باشه.

همه اینایی که گفتم، ظاهر 25 بود. بیاید یکم راجع به چیزایی که 25 بلده صحبت کنیم.

25 بلده از کسی انتظار نداشته باشه. 25 می دونه هر چقدر هم به یه عدد دیگه خوبی کنه، یه روزی می رسه که اون عدده همه خوبیای 25 رو یادش می ره و 25 رو ولش می کنه. پس 25 یه چیز دیگه هم یادگرفته؛ اومدن و رفتن عددا خیلی خوشحال یا ناراحتش نکنه.

25 بلده که از سرگردون بودن نترسه. 25 بلده بره دنبال چیزی که دلش می خواد اما پُلای پشت سرش رو خراب نکنه. 25 می دونه حق داره اشتباه کنه. 25 می دونه باید ریسک کنه. اما 25 این رو هم می دونه که نباید از مسیرش خارج بشه. 25 یاد گرفته که دنبال هر چیزی که می ره و هر چیزی که یاد می گیره تیکه های یه پازلن که در نهایت باید یه تصویر قشنگ رو بسازن.

25 بلده که تند نره! به اندازه باشه. می دونه که خبر خاصی نیست و این رو هم می دونه که اگه خیلی هم آروم بره از بقیه عددا عقب می مونه.

25 یاد گرفته که اعتماد به نفس داشته باشه. یاد گرفته که از بقیه عددا تعریفِ الکی نکنه.

25 امسال تازه بلد شده که مستندسازی کنه. اتفاقایی که براش میفته، تجربه هاش و هر چیز مهمِ دیگه ای رو.

25 می دونه که هر حرفی که می زنه یا حتی از ذهنش می گذره چقدر تو زندگیش تاثیر می ذاره. پس اون یاد گرفته هر حرفی رو نزنه و به هر چیزی هم فکر نکنه.

25 خیلی چیزای دیگه م بلده اما خیلی چیزا هست که 25 هنوز یاد نگرفته. دوست داره زودتر یاد بگیره و تجربه کنه.

25 آرزو هم داره. خیلی آرزو داره. واسه خودش، واسه بقیه عددا. ولی خب راستش دلش نمی خواد آرزوهاش رو بگه؛ دوست داره آرزوهاش مال خودش باشن. یه جایی بین مغزش و قلبش اونا رو نگه می داره و تلاش می کنه تا به دستشون بیاره.

25 با همه ایرادایی که داره، یه چیزی تو وجودش داره که دلگرمش می کنه. 25 امیدواره؛ امیدواره و عاشق. 25 منم؛ مصطفی.



این نوشته درست 25 سال بعد از 23 تیر 1376 نوشته و منتشر می شود.

داستانداستان کوتاهسبک زندگیتجربهتولد
مهندس مکانیک / علاقه مند به بازاریابی دیجیتال / تا اطلاع ثانوی سرباز
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید