چند وقت پیش بود که خبر پناهندگی سعید مولایی شوکی به ورزش کشور وارد کرد و در ادامه باعث شد که جودوی ایران تعلیق شود. این اتفاق باعث شد که دوباره بحث های مربوط به اینکه چرا ما نباید مثل بقیه کشورها با اسرائیل (رژیم اشغالگر قدس) رو به رو بشویم تا دچار این تعلیق ها نشویم. درباره چرایی رو در رو نشدن ایران با حریف های اسرائیلی سخن زیاد است و در اینجا نمی خواهم به این موضوع بپردازم. اگر موضوع این نیست پس این مقاله رو برای چی نوشتم؟ در اینجا قصد دارم به مدلی برای برون رفت از این مشکل بپردازم.
همانطور که می دانیم (بنا به هر دلیلی که شاید بعد ها در این باره مطلب نوشتم) سیاست جمهوری اسلامی ایران بر این است که ما در مقابل اسرائیلی ها بازی نکنیم و این کار را هم می شود به گونه ای انجام داد که ورزش ما دچار تعلیق نشود اما سستی مسئولان باعث شده این امر اتفاق نیفتد؛ و به این کار "دیپلماسی ورزشی" می گویند. شاید شما ندانید یا باورتان نشود که فقط ایران و اسرائیل نیستند که با هم رو به رو نمی شوند! بله درست است، کشور های "روسیه و اوکراین"، "السالوادور و هندوراس"، "صربستان و مونته نگرو"، "جبل الطارق و اسپانیا"، در گذشته "شوروی و مجارستان" و مهم تر از این ها و حتی مهمتر از رویارویی ایران و اسرائیل، دو کشور "ارمنستان و آذربایجان" هستند که در رقابت های ورزشی رو به روی یکدیگر قرار نمی گیرند. دو کشور ارمنستان و آذربایجان بر سر قره باغ جنگ خونینی را به راه می اندازند و این مناقشه از سال 1988 تا 1994 به طول می انجامد و بدون صلح دائمی سرانجام این دو کشور با یکدیگر قطع رابطه دیپلماتیک می کنند و از آن موقع است که این دو کشور در هیچ رویارویی ورزشی در مقابل یکدیگر قرار نگرفتند. جالب این است که فدراسیون های ورزشی جهان هم با آن ها همکاری می کنند و آن ها را تا جایی که امکان دارد رو به روی یکدیگر قرار نمی دهند. نمونه آن بازی تیم های فوتبال آذربایجان و ارمنستان در مقدماتی یورو 2008 که آن ها در مقابل یکدیگر قرار نگرفتند (UEFA cancel Armenia v Azerbaijan Euro qualifiers) و فدراسیون فوتبال اروپا این دو بازی را لغو کرد و هیچ گونه محرومیتی برای آن ها در نظر نگرفت و صرفا به هیچکدام از دو تیم امتیازی تعلق نگرفت. و این کارها تماما با دیپلماسی ورزشی صورت گرفت، اینگونه که آن ها توانستند ثابت کنند که (حتی پس از پایان جنگ) با یکدیگر در حالت جنگی قرار دارند و به این شکل است که فدراسیون ورزشی جهانی موظف می شوند که این شرایط را رعایت کرده و این تیم ها مقابل یکدیگر قرار ندهند.
در بازی 1969 بین تیم های السالوادور و هندوراس که منجر به پیروزی 3 بر 2 السالوادور شد، با توجه به درگیری قبلی که این دو کشور بایکدیگر داشتند باعث جنگ خونینی شد که در طی 100 ساعت 6000 کشته برجای گذاشت.
در موردی دیگر بعد از حمله شوروی به مجارستان بازی واترپلو بین این دو کشور به جدالی خونین تبدیل شد که بعدها این بازی به "خون در آب" معروف شد.
بعد از این اتفاقات با تصمیم سازمان های بین المللی ورزش قرار بر این شد که کشورهایی که با یکدیگر نزاع و درگیری و به تعریفی با یکدیگر در شرایط جنگی قرار دارند فدراسیون های ورزشی موظفند تا جایی که امکان دارد این کشورها را مقابل یکدیگر قرار ندهند و در صورت بازی نکردن مقابل یکدیگر شامل جریمه ها نشوند.
صربستان و مونته نگرو، جبل الطارق و اسپانیا، روسیه و اوکراین سایر کشورهایی هستند که با دیپلماسی ورزشی منطق سیاسی خودشان را برای این سازمان ها تبیین کنند.
و حتی خود اسرائیل با همین دیپلماسی ورزشی توانست جغرافیا را نیز به نفع خود تغییر دهد و در قاره ای دیگر (در ابتدا اقیانوسیه و اکنون اروپا) بازی کند.
اینطور که مشخص است به دلیل سهل انگاری مسئولان ما اینگونه اتفاقات برای ورزش ایران می افتد و ما می توانیم با دیپلماسی فعال از تعلیق فدراسیون هایمان جلوگیری کنیم. کافی است ثابت کنیم که ما با اسرائیل در حالت جنگی قرار داریم تا فدراسیون های ورزشی موظف شوند حریف های اسرائیلی را مقابل ما قرار ندهند یا دست کم ورزش ایران را تعلیق نکنند.
لطفا این لینک ها رو مطالعه کنید: