صادرات واژه ای هست که مدام در شبکه هایی اجتماعی و رسانه ها می بینید و می شنوید .اما به یک سوال اساسی این است در واقع کشور ما چه چیزی را صادر می کند ؟ جواب این سوال می شود سرمایه های انسانی که حاصل سرمایه گذاری است که در طول چندین سال برای فرد انجام می شود اما بدون استفاده از آنها به کشورهای دیگر واگذار می کنیم . سرمایه های فکر و انسانی، سرمایه هایی هستند که نامشهود می باشند و اندازه گیری آنها کار مشکلی است به همین دلیلی میزان خسارتی که کشور از این بابت احساس می کند قابل محاسبه نیست و خروج این افراد در ترازنامه هیچ نهاد یا سازمانی محاسبه نمی شود اما همین افراد عامل مزیت رقابت در دنیای نوین هستند. در چندین سال اخیر کشورهای توسعه یافته به اهمیت این نیروها پی برده اند و بجای هزینه های فراوان بر روی سرمایه فکری و انسانی خود، سعی می کنند افراد دیگر کشورها را با شیوه های گوناگون جهت حضور در کشورهایشان ترغیب نمایند. البته تنها ترغیب کشورهای دیگر عامل کوچ سرمایه های انسانی نمی باشد بلکه عدم شایسته سالاری، رابطه مداری بجای ضابطه مداری، عدم وجود امکانات مورد نیاز ، تاثیر اساتید در دانشگاه ها و...... در آنها نقش بسزایی دارد. برای جلوگیری از خروج این سرمایه عظیم لازم است یک تغییر اساسی درقوانین و نوع نگاه مسئولین جامعه رخ دهد و همچنین سرمایه های انسانی و فکری را به عنوان یک مزیت نه در حرف بلکه در عمل بپذیرند و آن را به عنوان منبع ارزش آفرین برای کشور درنظر بگیرند و اگر این اتفاق رخ دهد می تواند شاهد رونق کسب وکار ها و ظهور محصولات نوین و افزایش صادرات غیر نفتی و خروج از صادرات تک محصولی باشیم.