Ramin Alizade
Ramin Alizade
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

دورکاری یا نزدیک کاری؟ مسئله این نیست!

"میگفت: چند وقت پیش با مدیرعامل یکی از برندهای معروف در حوزه خرده فروشی که تبلیغاتش رو توی تلوزیون زیاد می بینیم، جلسه ای داشتم. نکته ای رو گفت که خیلی تعجب کردم. اون می گفت ما حدود 400 نفر نیرو داریم، اما هیچ کدوم از این نفرات ساعت کار مشخصی برای حضور در دفتر شرکت ندارن! اونها برای تعیین ساعت کاری خودشون کاملا آزاد هستن، چون معتقدم تخصص آدم ها باعث رشد یک مجموعه میشه، نه ساعت هایی که برای انجام کارها اختصاص میدن!"

دیدگاه مدیرعامل این برند نسبتا موفق، به علاوه جنگ صلح آمیزی که با مدیر خودم به خاطر دورکاری داشتم باعث شد در مورد موضوعی بنویسم که طعم اون برای اهالی کسب و کارها به خصوص کسب و کارهای دیجیتال آشناست. جنگ بر سر دورکاری یا نزدیک کاری!هر چند ریموت کار کردن یا دورکاری در نوع خودش سبک کاری پر طرفداری محسوب میشه و همین الان هم عده زیادی از قشر نیروی کار با توجه به شناختی که از خودشون دارن این مدل فعالیت رو انتخاب کردن، اما هنوز در سازمان ها و شرکت ها اختلاف نظربین کارفرما و نیروی کار بر سر دورکاری یا الزام حضور در محیط به وضوح دیده میشه، که بخش زیادی از حجم این اختلافات مربوط به جبهه کارفرماست. البته گاهی وقت ها با دور شدن از عنصر لجبازی و تمایل به توافق دوجانبه این چالش به راحتی برطرف میشه.

سندروم مدیر بی قرار!

برای مخالفت با دورکاری، مدیران دلایل خاص خودشون رو دارن که بعضا نشئت گرفته از حس بی اعتمادی و تجارب منفی اونها در موقعیت های قبلی بوده. اگه کارمند ما هم در زمان دورکاری شلنگ تخته بندازه یا وظایفش رو در زمان تعیین شده انجام نده، این پتانسیل رو داریم که با دورکاری به شکل سفت و سختی مخالفت کنیم. البته این مخالفت میتونه ریشه های مختلفی غیر از بی اعتمادی هم داشته باشه که تا حد زیادی بستگی به شخصیت و طرز فکر مدیران داره. مثلا مدیر من به علت دارا بودن مقادیر زیادی از هوش هیجانی، علاقه وافری به کار تیمی و شلوغ بودن محیط اطرافش داشت و به همین دلیل چندان موافق دورکاری نبود، هر چند موفق شدم به مرور زمان نظرش رو نسبت به دورکار شدن چند نفر از اعضای تیم، تغییر بدم. به هر حال اکثریت کارفرمایانِ مخالف با دورکاری تصور میکنن با دور شدن نیرو از محیط رسمی کار تمام راه های ارتباطی با مشترک مورد نظر قطع میشه و امکان پیگیری وظایف محول شده رو ندارن، یا فکر میکنن بین فاصله جغرافیایی و فیزیکی نیرو با محیط کار و میزان تعهد اون شخص به انجام وظایف تعیین شده رابطه ای وجود داره. یعنی هر چقدر یک کارمند از محیط کاری فاصله داشته باشه، به همون مقدار تعهدش نسبت به کار کمتر میشه و کم کم به جایی میرسه که دست شرکت و مدیرانش رو توی پوست گردو میذاره.

آن سوی جبهه

اما در سمت دیگه ماجرا، پیروان و طرفداران دورکاری معتقد هستن این شیوه کاری علاوه بر اینکه هزینه های رفت و آمد رو کاهش میده، باعث ذخیره زمانی بیشتری برای انجام کارها میشه. ملاک زمان توی شهرهای شلوغ با توجه به معضل ترافیک نمود بیشتری داره. مثال بارز دست و پنجه نرم کردن با این مشکل خود من هستم که تقریبا 2 ساعت و نیم تا 3 ساعت از زمانم در مسیر رفت و آمد سپری میشه، اون هم در صورتی که با ترافیکِ بد قلق و باز نشویی مواجه نشم! فارغ از موضوع رفت و آمد،معمولا برای موافقان دورکاری سروکله زدن و ارتباط گیری با انواع و اقسام همکاران، سروصدا و رفت و آمدهای مختلف در محیط کار هم به شدت روان فرساست. به همین خاطر دور شدن از محیط کاری رو راه حل این چالش میدونن چون ریموت کار کردن، استقلال و انعطاف زمانی و مکانی بیشتری برای نیروی کار فراهم میکنه، تمرکز و بهره وری رو افزایش میده و باعث میشه تا افراد برنامه ریزی بهتری برای ایجاد تعادل بین زندگی شخصی و کاری خودشون داشته باشن.


مسئله این نیست!

" نه اونی که ساعت 5 میره بی مسئولیته، نه اونی که تا هشت شب هست دلسوزه، ملاک های خیلی مهم تری از ساعت کاری هست!

این یادداشت رو توی لینکدین خوندم. جایی که هم صنفی های من و اهالی دیجیتال مارکتینگ تجربه این مشکل رو داشتن. واقعیت اینه که اصل ماجرا به حاشیه کشیده شده! هر کسب و کاری برای رشد و رسیدن به سوددهی و اهداف کلان مالی خودش، نیاز به مدیریت درست سرمایه داره، فکر میکنم با من موافق باشین که منابع انسانی مهم ترین سرمایه هر کسب و کاری به حساب میاد. و در مدیریت درست منابع انسانی نکته حائز اهمیت اینه که، افراد رو در جایگاه و موقعیتی قرار بدیم که بیشترین بازدهی رو برای سازمان داشته باشن. اگه مدیریت یک مجموعه شرایط و لوازم مناسب و دلخواه نیروی خودش رو فراهم کنه، در نهایت سود این اقدامات به جیب سازمان واریز میشه. کاملا مشخصه که در صورتی یک نیروی کار میتونه بیشترین بازدهی رو برای یک سازمان داشته باشه که در بالاترین حد از تمرکز باشه. در نتیجه فرقی نمیکنه که افراد، توی خونه کار میکنن یا کافی شاپ یا دفتر کار! 14 ساعت در روز برای فعالیت های مربوط به سازمان وقت میذارن یا 4 ساعت! اون ها باید در زمان و مکانی که بیشترین تمرکز رو دارن فعالیت کنن. در این صورت وظایفی که به اونها سپرده شده در سریع ترین و با کیفیت ترین حالت ممکن انجام میشه. از طرف دیگه برای اینکه نیروی کار در چهارچوب مشخصی قرار بگیره و نگرانی های مدیران هم برطرف بشه، کافیه که وظایف اونها به شکل جزئی و با زمان بندی دقیق از طریق نرم افزارهای مدیریت پروژه آنلاین مثل تسکولو یا میزیتو برنامه ریزی بشه. تعیین راه های ارتباطی با مدیریت یا سرپرست هم نکته مهم دیگه ای هست که باید مورد توجه قرار بگیره. این ارتباطات میتونه به صورت تماس تصویری یا صوتی انجام بشه که طی این تماس ها وظایف انجام شده، چالش های حین انجام کار و نکات مربوطه کاملا مورد بررسی قرار میگیره.


نتیجه چی شد؟

در حال حاضر چیزی حدود 60 درصد از نیروی کار استرالیا به صورت دورکاری فعالیت میکنن. این رقم در کشور آمریکا هم به 42 درصد میرسه. میزان بهره وری سازمان ها در کشورهایی که نظام دورکاری دارن تا 40 درصد افزایش داشته.اما اینجا در ایران، نسخه ای برای همه وجود نداره! تخصص ها و موقعیت های شغلی مختلف، قوانین گاها دست و پا گیر سازمان ها و شرکت ها، و حتی جنس بعضی از کسب و کارها مانع از دورکاری همه افراد میشه. شاید اصلی ترین دلیلش هم نبود زیرساخت های مناسب مثل اینترنت پرسرعت، شبکه های انتقال اطلاعات و عوامل این چنینی برای اکثریت کسب و کارها باشه. با این وجود، هنوز فرهنگ دورکاری درسازمان ها، بین مدیران و صاحبان کسب و کار جا نیفتاده و شاید بهتر باشه با تعصب کمتر و بررسی بیشتری نسبت به دورکاری افراد تصمیم گیری بشه. اجرای مسالمت آمیز و دقیق این سبک از فعالیت میتونه برای هر دو طرف سودمند باشه. در آخر، خوندن دقیق کتاب کار عمیق نوشته کال نیوپورت رو به مدیران مخالف و کارمندان موافق دورکاری پیشنهاد میکنم چون معتقدم تمرکز، حلقه گمشده این روزهای زندگی کاری آدم هاست.




دورکاریدیجیتال مارکتینگمدیریتکار عمیقمنابع انسانی
طرفدار بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ، تشکیل شده از کتاب، موسیقی بیکلام و یک فنجان چای
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید