این هفته، نزدیک به ۵۵۰ روز یعنی کمی بیشتر از ۱۸ ماه از فعالیتهای استارتاپاستیکر میگذره که حاصل این مدت فعالیت، رسیدن به تولید ۱۰۰۰ توییت و ۳۰۰ پست اینستاگرام از ۱۳ کتابه. لذا فرصتِ رسیدن به اعداد رُند ( و نحس!) رو غنیمت شمردم و آمارهای تولید شده از این مدت رو با همه به اشتراک میذارم.
فعالیتهای استارتاپاستیکر رو از ابتدای سال ۲۰۱۹ در توییتر و از ابتدای سال ۲۰۲۰ در اینستاگرام، شروع کردم. این شروع، سومین شروع مذبوحانه و البته مُجدانه در این پنج سال اخیر بود که بالاخره به یک روال رضایتبخش و پایدار رسیدم و تونستم تا الان همچنان ادامهش بدم. اما این همهی داستان نیست...
در طی سالهای حین و پس از دانشگاه، صرفا با علاقهی شخصی، تعداد زیادی کتابهایی با موضوعات مدیریت، کسبوکار، توسعه فردی، خودیاری، موفقیت، بیوگرافی کارآفرینان بزرگ و ... مطالعه کردم (و میکنم). خط کشیدن زیر نکاتی که در نظرم مهم میاومد، هایلایتشون یا نوشتنشون روی یک "استیکینوت" و چسبوندشون لای کتابها، عادت ناخودآگاهی شده بود که بیوقفه انجام میدادم.
علاقه به کارآفرینی (البته با درکی حداقلی)، ورود به این حوزه و شناختن مقولهی جذابی به نام "استارتاپ" (که البته بهتره بگم از دور جذاب)، باعث شد کمکم در مسیر کاریم سمتوسوی مشخصتری به این کتابها بدم تا به منِ استارتاپزده، کمک بیشتری بکنن.
روزها میگذشت و این سوال مدام توی سرم بود که با این همه جملات خوب و کلیدی، چیکار میشه کرد؟! دوست داشتم دیگران هم بخونن یا حداقل من براشون تعریف کنم چون میدونستم بازگو کردن یا یاددادن، بیشترین تاثیر رو در یادگیریِ خودم خواهد داشت. همچنین کتاب خوندنم پیوستگی نداشت، دوست داشتم بهونهای برای خودم جور کنم که حتی شده روزی ده صفحه، ولی "مستمر" کتاب بخونم، با نکات و مفاهیم در ارتباط باشم یا در موردشون کاری کنم که بتونم چندین بار، یک کتاب رو در فواصل زمانی مرور کنم. چون ارزش باکیفیت و پیوسته مطالعه کردن رو فهمیده بودم.
من باید با این همه "استیکینوتِ استارتاپی"، یه کاری میکردم.
از یک زمانی، هر کتابی رو که شروع کردم، جملات و نکات و حرفهایی که به نظرم ارزشمند میاومد، هایلایت و سپس توییت و بعدها در اینستاگرام، پست کردم و میکنم. اینجوری، استارتاپاستیکر خلق شد، ول شد، دوباره ساخته شد، فرو ریخت، و برای بار سوم با نگرشی جدید و البته با احساس نیاز به مطالعهی بیشتر پس از دردِِ شکست در یک استارتاپ، شروع شد و تا به امروز ادامهدار موند.
همینطور که گفتم، واقعیت اینه که در ابتدا هیچ هدف مشخصی وجود نداشت! اما در طول مسیر و با سماجت به انجام این کار، "تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس، خود راه بگویدت که چون باید رفت" شد.
اما اهدافی که امروز برامون قابل لمسه و دارم دنبالشون میکنم:
- تشویق، ترویج، تهییج! و ترغیب به تهیه و مطالعهی کتابها از طریق ارائهی محتوای خلاصه از هر کتاب
- تشویق و ترغیب به مطالعهی مستمر کتاب
- حمایت از کتابها و ناشرین خوب
در این ۱۸ ماه، به واسطهی حضور و همراهی مخاطبین، آمارهایی تولید شده که انگیزه اصلی نگارش این پست، معنادار بودن این آمارها برای تولید محتوای استارتاپاستیکره. البته شاید برای کسانی که به دنبال تولید محتوای هدفمند و فاخر هستن هم کاربرد داشته باشه. بدون معطلی و به صورت خلاصه، برخی از مهمترینها رو با هم مرور میکنیم:
توجه توجه:
- آمارها خود بالذات، نه خوبن و نه بد، نه مثبتن و نه منفی. صرفا توصیفی از شرایط هستن.
- آمارها به تنهایی معنادار نیستن. اونها رو باید در ظرف مکان و زمان مناسب خودشون دید و تحلیل کرد.
- از تحلیل و زیادهروی در معنادادن به آمارها بپرهیزیم و از اونها برای بهتر کردن قدمهای بعدی استفاده کنیم.
امیدوارم در این مسیر و با قصدی که تعریف کردم، بتونم متعهد و پایدار قدم بردارم. قطعا اول راهم، لذا من رو از کمک و همفکری خودتون محروم نکنید.