این عنوان رو دوست ندارم چون یه جوری وهم آوره. شما هم تا حالا به این فکر کردید که شاید مثلا در بازار رمزارز یکی نشسته و داره قیمت ها رو بالا پایین میکنه؟!
راستی من توی توییتر هم هستم. نگران نباشید جز زامبی نیستم :)) و فقط نکات کلی در مورد ترید رو میگم بهتون. اگه نمیدونید زامبی ها کی هستن و چیکار میکنن این مقاله رو بخونید: شبکه اجتماعی، سمی بر ذهن معامله گران .
واقعیت اینه که بازار نظریه بقای اصلح رو برای خودش انتخاب کرده. صلاحیت سرمایه داران کلان به سرمایه داران خرد الگویی هست که قبلا داروین بهش اشاره داشته. در چرخه طبیعت اون هایی که صلاحیت بیشتری دارن زنده میمونن. صلاحیت در طبیعت یعنی جسه، دندان و نوع حمله بهتر از قبلی. اما در بازار فقط پول ملاکه.
هر تیکه از بازار گروهی در حال شکار کردن گروه ضعیف تر هستن. مثلا والها در حال شکار کردن نهنگها یا ماهی ها در حال شکار میگوها. در دنیای واقعی اینطور می تونیم بگیم که مثلا بیل گیتس داره رونالدو رو شکار میکنه :))
اگر بخواهیم ماهی ها رو شکست بدیم باید تعداد میگوها 100 برابر ماهی ها باشن و حرکات یکسان انجام بدن.
اما این تصور که یه نفر مثل خدا به صورت مخفیانه داره بازیمون میده یک توهمی بیش نیست. این ماییم که از دست رفتن سرمایه مون رو از چشم دیگران میبینیم. کسی هم الان بهتر از cz مدیر صرافی بایننس نیست که فحش بدیم بهش تا دل رنج کشیده از ضررهامون آروم بگیره. شاید اگر گروهی از افراد با هم هماهنگ کنند میتونن در مقطع های کوچکی از بازار دستکاری هایی انجام بدن. نمونه اون تریدر هایی که با breakout یا شکست معاملات خودشون رو باز میکنن، در بعضی از مواقع دچار false breakout میشن و قیمت در خلاف جهت حرکت میکنه. مثلا تصویر زیر:
اگر با کلوز کندل کار کنید کمتر دچار شکست اشتباه یا false breakout میشوید.
حرکات قیمتی بعضی از مواقع در جهت تامین نقدینگی هم انجام میشه. مثلا خودتون رو فرض بگیرید که 100 میلیارد دلار پول دارید (ایشالله یه روزی D:) و می خواهید در بازار خرید کنید. فرض میگیریم حجم معاملات در بازار روزانه 1میلیارد دلار هست. اینجا پول من 100 برابر بیشتر از حجم خرید فروش روزانه هست پس با مشکلی به نام Liquidity (اون لیکویئد شدن که صفر میشیم، نیست) یا نقدینگی روبرو هستم. اگر من بخوام همشو یکجا وارد کنم، خودم به تنهایی باعث میشم که قیمت تا 100% رشد کنه و این اصلا به نفع من نیست. پس میام تله هایی در بازار بوجود میارم که همه حمله به فروش کنن تا من بتونم بخرم و حتی بلعکس.
اولا اگر من انقدر پول داشته باشم کلی آدم دور و برم هست که میتونن با ابزار و روبات این کار رو آسونتر کنن. دوما صبوری میکنم. منتظر جایی از نمودار که همه دارن میبیننش. مثلا یه خط روند تابلو که همه میبیننش، با 10 میلیون دلار سفارش خرید به صورت یکجا قیمت رو برای 1 دقیقه زیر خط روند میارم. همین کافی هست که دامینو افکت رخ بده. آماتورها تا می بینن قیمت زیر خط رونده شروع به فروش میکنن و قیمت رو پایین ترم میارن، تازه فروش این آماتورها باعث فروش یه عده دیگه ای میشه و همینطور ادامه داره. درست مثه یه دامینو که به ترتیب میریزه. منه پولدار اگه خیلی خوش شانس باشم دست به دعا میبرم تا عمق این دامینو زیاد باشه. طوری که بتونم کلی فروش بقیه رو بخرم. این قضیه در همه بازارها در حال رخ دادنه فقط در رمز ارزها بیشتر!
همیشه قرار نیست این اتفاق توی نمودار رخ بده. با پولی که دارم، هر خبری بخوام میتونم به صورت ریپورتاژ برم. مثلا به CNN پول بدم بگم این خبری که من میگم رو درج کن. "همکاری شرکت فلانی با گوگل" یا "بیت کوین در سال آینده 1 میلیون دلار میشود!" با خبرهایی که در جامعه منتشر میکنم باعث ورود پول به بازار میشم. در این مواقع من مدام میفروشم تا دارایی که خریده بودم قبلا، نقد بشه. (به پول تبدیل بشه)
دغدغه ی اصلی پولدارها ایجاد نقدینگی هست. اون های خیلی راحت کف و سقف رو میشناسن چون کف و سقف خودشونن.
اصلا به همین خاطر هست که چرخه های بازار زمانی تمام میشوند که آخرین گروه یعنی سوپر سر کوچه، رفیقم، راننده تاکسی، دکتر و مردمان عادی که عمده جمعیت رو تشکیل میدن وارد بازار میشن. وقتی این اتفاق میافته نشانه هایی برای اتمام چرخه در بازار هست و باید چشم و گوشمون تیزتر بشه.
این در هر بازاری که فکر میکنید هست. در رمز ارز، فارکس، سهام، گندم و حتی طلا. اما چون بازار رمز ارز هنوزم نوپا حساب میشه این دستکاری ها با هزینه کمتری انجام میشه. من در کتاب جادوگران بازار نوین مصاحبه معامله گر یکی از بانکها در فارکس رو خوندم. خود مسئول میگفت ما وظیفه داشتیم که با ترفندهایی که بلدیم، کلک بزنیم و نقدینگی ایجاد کنیم. یکی از خاطره های جالبش این بود که اومده بود عرضه فیک در بازار ایجاد کنه و مثلا چند ساعت بعد هرچی فروخته بود رو دوباره بخره اما اطلاعاتشون لو رفته بود و کسانی که عرضه های این فرد رو خریده بودن دیگه در بازار نفروختن و مسئول مربوطه به خاطر ضرری که به بانک وارد کرده بود، اخراج شد (اوفف دلم خنک شد!). یعنی حتی وال ها هم بین خودشون جنگ دارن و میتونن ضرر بکنن.
درک درست از بازار مارو میتونه به پولدار شدنن نزدیک تر کنه و اونم چیزی نیست جز روانشناسی بازار
چیزی که ما خودمون از وال ها در ذهنمون ساختیم یک آدمی که هیچ وقت خطا نمیکنه و همیشه برنامه برای گول زدنمون داره. اما دیدم که همه حتی وال ها جایز الخطا هستن.
در کل خواستم تصوری که از وال توی ذهنتون هست رو دگرگون کنم و رفتار واقعی بازار رو براتون توضیح بدم. وال ها میتونن دولت ها، موسسه های سرمایه گذاری و یا تلفیقی از چند گروه باشن که هماهنگ شده با هم کاری رو انجام میدن و ما تاثیراتشون رو در بازار حس میکنیم. به یاد داشته باشید که هیچ وقت میگو نباشیم و در دهان وال ها سقوط نکنیم. برای اینکار:
در مورد دیسیپلین بیشتر بخوانید: راه 3 ساله یک معامله گر را 3 روزه بریم
فعلا خداحافظ ...