کریپتون
کریپتون
خواندن ۶ دقیقه·۴ روز پیش

آیا نادر ابراهیمی یک وحشیِ افراطیِ عوضی بود؟

به نام خالق نادر ابراهیمی

نمی شود که تو باشی و من عاشق تو نباشم. نمی شود که تو باشی درست همین طور که هستی و من، هزار بار خوبتر از این باشم و باز، هزار بار، عاشق تو نباشم. نمی شود، می دانم نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد...
نمی شود که تو باشی و من عاشق تو نباشم. نمی شود که تو باشی درست همین طور که هستی و من، هزار بار خوبتر از این باشم و باز، هزار بار، عاشق تو نباشم. نمی شود، می دانم نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد...


اینستاگرام را باز کردم و با اولین ویدیو که از پیج حافظه تاریخی بود، مواجه شدم. این پیج در اغلب موارد رویکردش تند و زننده است و گاهی با ویدیوهای تقطیع شده مخاطبان براندازش را پذیرایی دلچسبی میکند. اما این بار از جان نادر ابراهیمی چه میخواست؟ با هم ببینیم:
https://www.aparat.com/v/phyuj42/

چه کسی این کلمات را به زبان می‌آورد؟ نادر؟ همانی که می‌گفت: «ما بدون زنان خوب مردان کوچکیم»؟ باورم نمیشد. بیخیالش شدم. با خودم گفتم حتماً باز هم مثل همیشه بخشی از صحبت‌ها را تقطیع کرده‌اند. گذشت تا فردا که توییتر را باز کردم و مجدداً همان کلیپ را در اکانت توییتر حافظه تاریخی دیدم:

کامنت‌های اینستاگرام
کامنت‌های اینستاگرام

به او همه چیز گفته بودند. انواع و اقسام فحش‌ها. از حیوان و وحشی و بیمار گرفته تا چیزهایی که دیگر نمی‌توانم اینجا بگویم. گفتم برای اینکه خیال خودم از این بابت راحت شود، میروم و ویدیوی کاملش را پیدا میکنم. با کمی گشتن در گوگل، با مستند «مردی که دوست می‌داشتیم» مواجه شدم:

https://www.aparat.com/v/D7OQ2/

و حدس زدم که خودش باشد؛ ویدیو را جلو بردم تا برسم به همان سکانس و دیدم بله خودِ خودش است. چهار پنج بار قبل و بعد ویدیو را دیدم تا دوزاری‌ام افتاد! به نکات مهمی رسیدم که اینجا برایتان عنوان میکنم:

  • جمله «بدوز به گردنش این رو»، مخاطب رو به اشتباه به این می‌رسونه که منظور، دوختن دکمه به پوست گردن آن خانمه! اما در واقع این نیست و همون لحظه آقای ابراهیمی به یقه اشاره میکنن و میگن: «همینجا بدوز» و این نشون میده که منظور دوخت و دوز به پوست و گوشت گردن نبوده و چون خود دکمه یقه باز میشده، فقط همون جا دوخته شده تا دوباره باز نشه. اما چیزی که به مخاطب تلقین شده کاملاً عکس این ماجرا بوده.
  • بیایید فرض کنیم اصلاً آقای ابراهیمی چنین کاری کرده باشند، چطور آن خانم راضی به چنین کاری شده است؟ آیا با این حجم از خشک‌مقدس بودن و وحشی‌گری آقای ابراهیمی کسی حاضر بود با او کار کند؟
  • چیز دیگری که به آن توجه نشده، صحبت‌های آقای کیومرث پوراحمد(کارگردان سینما و تلویزیون) قبل از این سکانس است:
شما فکر کنین که آقای ابراهیمی همسرشو، خواهراشو، نمیدونم خواهرزاده‌هاشو، تو فیلم آورد زمانی که مثلا توی شهرستانی مثل یزد، هیچ زنی حاضر نمیشد جلوی دوربین بیاد حتی برای فیلم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان؛ یعنی یه‌جوری بد می‌دونستن، خیلی بد می‌دونستن و آقای ابراهیمی در جهت تطهیر کردن این سینما همسرشو، خواهرهاشو، خواهرزاده‌هاشو آورد توی «آتش بدون دود» و نقش اصلی بازی کردن؛ واقعا در جهت تطهیر سینما و خب طبیعتاً توی همچین فضایی پشت صحنه‌ چیزی داشتیم دیگه مطهری داشتیم؛ به شدت آدم پالوده‌ای بود از هر گونه آلودگی، چون به خصوص اون موقع‌ها به نظر می رسید که تریاک و نمیدونم هروئین و مواد و مشروب و این چیزا انگار جز ابزار روشنفکری بود یه جورایی و آقای ابراهیمی به شدت پرهیز داشت و به شدت مخالف بود.

آقای پوراحمد درباره سریال «آتش بدون دود» حرف زدن و بعد از اون صحبت‌های آقای ابراهیمی پخش میشه و داره شرایط اون موقع رو توضیح میده و مشخصه که منظور ایشون هم همین سریاله. به اضافه اینکه در ویکی‌پدیا هم به این موضوع اشاره شده:

اینجا هم اشاره میشه که تجربه ایشون درباره همین سریال هستش
اینجا هم اشاره میشه که تجربه ایشون درباره همین سریال هستش


این شد که رفتم درباره این سریال تحقیق کردم و به نکات خیلی خیلی مهمی رسیدم:

https://aparat.com/v/bgavw39/
آتش بدون دود نام یک سریال تلویزیونی ایرانی است که در سال 1352 - 1353 به کارگردانی «نادر ابراهیمی» ساخته، و در سال 1353 - 1354 از تلویزیون ملی ایران پخش شد. این سریال که بر اساس رمانی به همین نام [اثر نادر ابراهیمی] نوشته شده در سه بخش است: بخش اول (گلن و سولماز)، بخش دوم (درخت مقدس)، و بخش سوم (اتحاد بزرگ) نام دارد.

نکته اول: سال ساخت و پخش فیلم

بر خلاف تصور افرادی که آن کلیپ را دیده و زود قضاوت کرده‌اند، سال ساخت و پخش این سریال قبل از انقلاب 57 بوده و این نشان میدهد که هیچ دخل و ربطی به جمهوری اسلامی و انقلاب فرهنگی ندارد.

نکته دوم : گروه کُر دختران خاطره

آهنگی که در تیتراژ این سریال خوانده می‌شود، آهنگ «آ سولماز» اثر «گروه کُر دختران خاطره» است که ماشالله همه محجبه و پیرو خط امام هستند!!!

نکته سوم : قوانین حضور عوامل در سریال

همانطور که در گفته‌های آقای پوراحمد و حتی خود آقای ابراهیمی اشاره شد، در پشت‌صحنه سریال اتفاقات عجیبی می‌افتاد و نظارت دقیقی روی رفتار عوامل میشد. برخی از قوانینی که آقای ابراهیمی برای عوامل وضع کرده بودند چنین بود:
  • گپ‌زدن‌های دو نفره آقایان و خانم‌ها، جدای از جمع و بیرون از تمرین و سر صحنه، مطلقاً ممنوع
  • پوشیدن لباس‌های آستین کوتاه یا هرجای دیگر کوتاه و نامناسب برای تمامی عوامل، ممنوع
  • در طول ساخت سریال، مشروب، تریاک، الکل، موادمخدر از هر نوع، ممنوع
  • ورق بازی و قمار هم به هر نوع ممنوع
باید به این موضوع توجه کرد که تمامی این ضوابط در سال 1353 مطرح شده و به گفته جمشید گرگین(یکی از بازیگران سریال) هدف آقای ابراهیمی این بوده که عوامل و بازیگران از فضای فیلم‌های بدنی آن موقع(فیلم‌فارسی) فاصله بگیرند و به سمت فحشا نروند. البته که این قوانین باعث رنجش بسیاری شد.

این فقط تحلیل تیکه‌ای از صحبت‌های آقای پوراحمد بود! که می‌شود از آن نتیجه گرفت که آقای ابراهیمی اصلاً آدمِ خشک‌مذهبِ افراطی نبوده است. این موضوع در حجابِ زنانِ حاضر در سریال، استفاده از گروه کر دختران و علاقه ایشان به موسیقی و شعر قابل شهود است. در واقع دغدغه اصلی ایشان آمیخته نشدن فحشا با سینما است.


بعد از صحبت‌های نادر ابراهیمی در آن سکانس، می‌بینیم که نتیجه اقداماتش و تدابیری که وضع کرده بود، بدون تبعات باقی نمانده و با اختلافاتی که بین او و معترضان پیش می‌آید، در نهایت به تهران فراخوانده می‌شود اما او ترجیح می‌دهد برای پاسخ به مخالفانش متنی را در مجله تماشا وابسته به تلویزیون ایران به چاپ برساند:

اگر توجه کنید واقعاً به نکات خوبی اشاره شده
اگر توجه کنید واقعاً به نکات خوبی اشاره شده
- درست است که ما اصولی را برای همکاری افراد با گروه‌مان وضع کردیم که تا آن زمان، نه فقط در سینمای ایران بلکه در سربازخانه‌های سراسر جهان هم سابقه نداشت! ما خشونت نکردیم؛ خشونت را آن گروه‌هایی می‌کردند که در طول ساختن فیلم‌ها لااقل چندین چاقوکشی راه می‌انداختند. آنها که بوی تعفن کارهای نامردانه و خجالت آورشان در سراسر وطن می‌پیچید.

حقیقتاً خود را مدیون این مرد میدانم

مردی که به راستی عاشق است

و حالا شاید بهتر بشود معنای آثار عاشقانه‌اش را درک کرد

مردی که عاشق کودکان است

با آثار بسیاری که در حوزه کودک و نوجوان خلق کرده

و شاید حرص و جوش برخی از او به خاطر این تصاویر باشد:

حضور نادر ابراهیمی در جبهه جنگ
حضور نادر ابراهیمی در جبهه جنگ
«مردی که دوست می‌داشتیم» شاید بتواند شما را بیش از پیش شیفته این انسان عاشق و وارسته کند.
حسن ختام با اشک محمد نوری:
https://www.aparat.com/v/kidjqs3/

محمد نوری دستان نادر ابراهیمی، این شاعر گرانقدر را می‌بوسد...


نادر ابراهیمیعاشقنویسندهشاعر
این ره عشق است راه عقل نیست...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید