فرهنگ سازمانی یکی از مهم ترین عواملی است که بر موفقیت و تداوم یک شرکت در بازار تأثیر می گذارد. فرهنگ مجموعهای از اصول و ارزشهاست که رفتار و سبک کار شرکت را تعیین میکند و بر تعامل کارکنان با یکدیگر و با مشتریان تأثیر زیادی میگذارد.
اگر فرهنگ شرکت مثبت باشد، به انگیزه کارکنان برای کار سخت و خالصانه کمک می کند و منجر به بهبود کیفیت محصولات یا خدمات ارائه شده توسط کارکنان می شود. همچنین، فرهنگ شرکت به جذب کارکنان واجد شرایط بیشتر که ارزشهای شرکتی مشابهی دارند کمک میکند.
بنابراین، هر شرکتی باید مشتاق ایجاد یک فرهنگ مثبت در سازمان خود باشد.فرهنگ از خلاء ناشی نمی شود، بلکه از ارزش ها و اصول اتخاذ شده توسط رهبران و کارکنان شرکت می آید. بنابراین رهبران باید الگوی مناسبی برای کارکنان باشند و برای ایجاد انگیزه و تشویق آنها برای رسیدن به اهداف شرکت تلاش کنند.
چهار نوع مختلف فرهنگ سازمانی وجود دارد: خانواده، برج ایفل، موشک هدایت شونده و دستگاه جوجه کشی. البته از نظر عملی، گروه ها ممکن است برای کمک به بررسی مبانی چگونگی ارتباط افراد با یکدیگر مفید باشند. یادگیری، تغییر، ایجاد انگیزه و حل تعارض.
فرهنگ خانواده
فرهنگ خانواده با تأکید شدید بر سلسله مراتب و جهت گیری فرد مشخص می شود. نتیجه یک محیط خانوادگی مبتنی بر قدرت است که توسط یک رهبر که به عنوان والدینی دلسوز در نظر گرفته میشود و کسی که میداند چه چیزی برای کارمندان بهتر است رهبری میشود. Trompenaars دریافت که این فرهنگ سازمانی در کشورهایی مانند ترکیه، پاکستان، ونزوئلا، چین، هنگ کنگ و سنگاپور رایج است.
در این فرهنگ، کارکنان نه تنها به افراد مسئول احترام می گذارند، بلکه به دنبال جهت گیری و تایید نیز هستند. به نوبه خود، مدیریت یک رابطه پدرانه با کارکنان را در نظر می گیرد، از کارکنان مراقبت می کند و سعی می کند اطمینان حاصل کند که با آنها خوب رفتار می شود و به کار خود ادامه می دهند. فرهنگ خانواده نیز با سنتها، آداب و رسوم و انجمنهایی مشخص میشود که افراد را به هم پیوند میدهد و عضویت افراد خارج از خانواده را دشوار میسازد. هنگامی که فرهنگ خانواده به خوبی کار می کند، می تواند انرژی کارکنان را تحریک و چند برابر کند و عمیق ترین احساسات و آرزوهای آنها را جلب کند. وقتی ضعیف کار می کند، اعضای سازمان در نهایت از یک رهبر ناکارآمد حمایت می کنند که انرژی و وفاداری آنها را تخلیه می کند.
فرهنگ برج ایفل
فرهنگ برج ایفل با تاکید شدید بر سلسله مراتب و جهت گیری ماموریت مشخص می شود. تحت این فرهنگ سازمانی، مشاغل به خوبی تعریف شده اند، کارکنان می دانند که باید چه کاری انجام دهند، و همه چیز از بالا هماهنگ می شود. در نتیجه، این فرهنگ - مانند برج ایفل - شیب دار، باریک در بالا و گسترده است. پایگاه بر خلاف فرهنگ خانواده در جایی که رهبر مورد احترام قرار می گیرد و منشأ همه اقتدارها در نظر گرفته می شود، فردی که مقام اول را در فرهنگ برج ایفل دارد هر لحظه می تواند جایگزین شود و این هیچ تاثیری در کار نخواهد داشت که اعضای سازمان انجام می دهند یا بر اساس دلایل موجودیت سازمان هستند در این فرهنگ روابط مشخص می شود، وضعیت با کارکرد باقی می ماند.
فرهنگ برج ایفل بیشتر در کشورهای شمال غربی اروپا یافت می شود. به عنوان مثال می توان به دانمارک، آلمان و هلند اشاره کرد.
فرهنگ موشکی هدایت شونده
فرهنگ موشک های هدایت شونده با تمرکز قوی بر برابری در محل کار و جهت گیری ماموریت مشخص می شود. این فرهنگ سازمانی کار محور است که معمولاً توسط تیم ها یا گروه های پروژه انجام می شود. برخلاف فرهنگ برج ایفل، که وظایف کاری ثابت و محدود است، افراد در فرهنگ موشک های هدایت شونده هر کاری که لازم است برای انجام کار انجام می دهند. این فرهنگ نام خود را از سازمانهای با فناوری پیشرفته مانند ناسا گرفته است، که پیشگام استفاده از گروههای پروژهای بود که کاوشگرهای فضایی مشابه موشکهای هدایت شونده را کار میکنند. در این تیم های پروژه بزرگ، اغلب بیش از صد نوع مهندس مختلف مسئول ساختن یک فرودگر ماه بودند. معمولاً نمی توان از قبل دانست که سهم چه کسی در هر زمان معینی در پروژه حیاتی است. بنابراین، همه انواع مهندسان مجبور بودند در هماهنگی نزدیک و با همه اعضای تیم همکاری کنند.
فرهنگ جوجه کشی
فرهنگ جوجه کشی چهارمین نوع عمده فرهنگ سازمانی است که توسط ترومپنارس شناسایی شده است و با تأکید شدید بر برابری و جهت گیری شخصی مشخص می شود. این فرهنگ عمدتاً مبتنی بر این ایده وجودی است که خود سازمانها نسبت به تحقق افراد درونشان در درجه دوم اهمیت قرار دارند و این فرهنگ بر این فرض استوار است که نقش سازمانها این است که به عنوان انکوباتورهای ابراز وجود و خودشکوفایی برای آنها عمل کنند. اعضا؛ در نتیجه این فرهنگ اغلب ساختار رسمی کمی دارد.شرکت کنندگان در فرهنگ انکوباتور اساساً برای انجام نقش هایی مانند تأیید، انتقاد، توسعه، جستجوی منابع یا کمک به تکمیل توسعه یک محصول یا خدمات نوآورانه وجود دارند. این فرهنگها اغلب در میان استارتآپهای سیلیکون ولی، کالیفرنیا، یا سیلیکون گلن، اسکاتلند یافت میشوند. این سازمانهای نوع جوجهکشی معمولاً کارآفرینی هستند و اغلب توسط یک تیم خلاق که کارفرمایان بزرگتری از نوع برج ایفل را ترک کردهاند، تأسیس و تشکیل شدهاند.
به طور کلی، شناخت مدل ترومپنارس و چارلز همپدن-ترنر سوار بر امواج فرهنگ منبعی ضروری برای هر کسی است که در یک محیط تجاری جهانی کار میکند و بینش افراد درباره تفاوتهای فرهنگی میتواند به شرکتها کمک کند تا با تعاملات بینفرهنگی پیچیدهتر به راحتی و با موفقیت برخورد کنند.