آیا تاکنون از خود پرسیدهاید که چرا بعضی خانوادهها با تفاهم و سازگاری، زندگی را با شادکامی میگذرانند، درحالیکه ــ درست برعکس ــ گروهی از مردم، در حل و فصل سادهترین و ابتداییترین مسائل زندگی نیز با دشواری و سردرگمی مواجهاند.
چگونه است که بسیاری از خانوادهها به رغم مشکلات عینی و ملموس (نظیر فقر، بیماری و مشکلات دیگر) از زندگی به هنجار و به سامانی برخوردارند، درحالیکه گروه دیگر، باوجود برخورداری از همهگونه امکانات مادی و وسائل راحتی، در گردابی از گرفتاریها و مشکلات غوطهورند؟
آیا به راستی مشکلات زناشویی غیرقابل حل است و آنچنان که گاه ــ اینجا و آنجا ــ گفته و شنیده میشود تنها دو راه وجود دارد: طلاق یا تحمل و خودکشی تدریجی؟! ریشه مشکلات زناشویی در کجاست و چگونه میتوان به حل و رفع آن پرداخت؟
عشق هرگز کافی نیست نوشتهٔ پروفسور آرون تیبک (-۱۹۲۱)، شیوههایی نو برای حل مشکلات زناشویی و خانوادگی براساس شناختدرمانی معرفی میکند. این کتاب به سبب نگاه کاربردی و مسئلهمحوری که دارد با استقبال بسیاری روبهرو شده است و برگردان فارسی آن بیش از ۳۰ بار تجدید چاپ شده است.
پروفسور تیبک پایهگذار و مبتکر مکتبی است که انقلابی در درمان بیماریهای روانی پدید آورده و چشماندازی روشن و امیدبخش ترسیم کرده است.
«شناخت درمانی» که در آغاز با طرح اصول کلی آن مطرح شد، به سرعت مورد استقبال روانشناسان و روان درمانگران قرار گرفت و تکنیکهای آن به طور گسترده، در زمینههای مختلف ازجمله رفع اختلافات خانوادگی و تقویت روحیه و بهبود روابط انسانی کاربرد یافت.
آیا بهراستی مشکلات زناشویی غیرقابل حل است و آنچنان که گاه اینجا و آنجا گفته و شنیده میشود تنها دو راه وجود دارد: طلاق یا تحمل و خودکشی تدریجی؟! ریشهٔ مشکلات زناشویی در کجاست و چگونه میتوان به حل و رفع آن پرداخت؟
کتاب عشق هرگز کافی نیست پاسخی است به این پرسشها، پاسخی که جوهرهٔ آن را بهسادگی میتوان در یک کلام خلاصه کرد: تفاهم!
ممکن است عشق و رضایتى که دستمایه رضایت و غناى روابط زناشویى هستند، به مرور تغییر شکل بدهند، با آنکه اغلب زوجها در اوایل آشنایى و در دوران شیدایى عشق و روابط آتشین خود را ابدى مىپندارند، بعید نیست که عشق تخفیف یابد و محبت فروکش کند.
البته، عشق و محبت عامل پیونددهنده زن و شوهر و موجب حفظ ثبات روابط آنهاست. از آن گذشته، عشق و محبت از کیفیتى برخوردار است که مىتواند بسیارى از تنشهاى میان زوجها را محو کرده، بر خودمحورىها سرپوش بگذارد. با این حال، عشق تنها براى تداوم مناسب زناشویى کافى نیست.
حفظ پیوند ازدواج مستلزم وجود عوامل دیگرى است که اگر وجود نداشته باشد، زن و شوهر باید آن را در زندگى زناشویى خود بوجود آورند.
عوامل پاسدار روابط زناشویى عبارتند از: تعهد، وفادارى، صمیمیت، اعتماد، تقرب، صمیمیت و ایمنى پیوندهاى عشق و محبت را حراست مىکنند. مثلاً وقتى بدانید که همسرتان هرگز شما را تنها نخواهد گذاشت، احساس امنیت مىکنید.
درحالىکه شیدایى و عشق و علاقه، عوامل قدرتمند پیونددهنده زن و شوهر به یکدیگر است، مىتواند در عین حال اسباب جدایى میان آنها را فراهم سازد. اغلب زوجها در اوایل آشنایى، تحتتأثیر عشق و علاقه شدید، جنبههاى مثبت یکدیگر را به مبالغه مىگیرند؛
وقتى دقیق مىشوند، در یکدیگر توانایىهایى مىبینند که وجود خارجى ندارند، اما وقتى عشق و علاقه شدید اولیه از بین مىرود، زن و شوهر به این نتیجه مىرسند که آنچه فکر مىکردند، توهمى بیش نبوده است.