کتاب نظریه انتخاب (Choice Theory) ویلیام گلاسر، اگر چه نخستین کتاب او نیست؛ اما بیتردید مهمترین کتاب اوست.
کتابی
که از نخستین انتشار آن در سال ۱۹۹۸ تا کنون، همچنان مورد توجه علاقهمندان به روانشناسی و بهبود کیفیت زندگی فردی قرار گرفته است.
**************************** دانلود نسخه الکترونیک این کتاب از متا بوک ********************************
ویلیام گلاسر، روانپزشکی است که از چارچوبهای متعارف روانپزشکی فاصله گرفته است. او اصرار دارد که راهکار بسیاری از مشکلات ما انسانها، در اصلاح رفتارها و انتخابهایمان نهفته است و نه استفاده از داروهای شیمیایی.
دومین اصل
تمام آنچه می توانیم از دیگران دریافت کنیم و به دیگران بدهیم اطلاعات است. این که با اطلاعات چگونه برخورد کنیم انتخاب خود ما یا دیگران است.
سومین اصل
تمام مشکلات روان شناختی طولانی مدت، از مشکلات رابطه ای سرچشمه می گیرند. مشکلات رابطه ای تا حدودی علت مشکلات دیگری چون درد، خستگی، ضعف و برخی بیماری های مزمن، که معمولا به آن ها بیماری های سیستم ایمنی گفته می شود، نیز هستند.
چهارمین اصل
همیشه آن رابطه مشکل دار، بخشی از زندگی کنونی ماست.
پنجمین اصل
وقایع دردناکی که در گذشته بر ما رفته است، اگرچه بر آنچه امروز هستیم تاثیری شگرف داشته، ولی بازنگری و مرور این گذشته دردناک، بر آنچه امروز لازم است انجام دهیم، یعنی بهبود بخشیدن به رابطه مهم کنونیمان، اثر ناچیزی دارد و کمکی به ما نمی کند.
ششمین اصل
پنج نیاز ژنتیکی ما را هدایت می کند که عبارتند از:
ویلیام گلسر (انگلیسی: William Glasser; ۱۱ مهٔ ۱۹۲۵ – ۲۳ اوت ۲۰۱۳)
روانپزشک اهل ایالات متحده آمریکا بود. گلاسر گسترش دهند نظریات دبلیو ادواردز دمینگ در زمینه واقعیت درمانی و تئوری انتخاب محسوب می شد.
نوآوریهای گلسر در مشاوره فردی در محیط کاری و مدرسه، انتخاب و مسئولیتپذیری شخصی و دگرگونی شخصیت را مدنظر قرار می دهد.
گلسر مخالف اصول و قواعد رایج بین روانپزشکان بود که بجای تمرکز بر طبقه بندی کردن سندرم های روانی؛ به عنوان اختلال روانی، سریعاً اقدام به تجویز دارو برای فرد میکردند.
بذر تمام بدبختیهای ما در سالهایی کاشته میشود که با آدمهایی سروکار داریم که معتقدند نهتنها دریافتهاند چهچیزی برای خودشان درست است بلکه صلاح دیگران را نیز میدانند.
آنها با توسل به این اکتشاف خود و سنت مخربی که هزاران سال است بر فکر آنها سایه افکنده، احساس میکنند وظیفه دارند ما را مجبور کنند کاری را که از نظر آنها درست است، انجام بدهیم. بزرگترین منبع بدبختی انسان، نحوه مقاومتش دربرابر این اجبار است.
نظریه انتخاب، مخالف سنت باستانی «من صلاح تو را می دانم» است. کل این کتاب تلاشی برای جواب دادن به این سوال بسیار مهم است که تقریبا همه هنگام بدبختی و ناراحتی از خود میپرسیم: چطور میتوانم طبق میل خودم زندگی کنم و همزمان با کسانی که به آنها نیاز دارم، کنار بیایم؟
این کتاب کتابی خواندنی و جذاب از دستهی کتاب های روانشناسی رشد است. اگر از این کتاب جذاب لذت بردهاید گزینههای دیگری را برای مطالعه به شما پیشنهاد میکنیم:
منبع : متا بوک