متا بوک
متا بوک
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

کتاب و کسی نماند جز ما؛ داستان پستی و بلندی های رابطه عاشقانه یک دختر

معرفی کتاب و کسی نماند جز ما :

کتاب و کسی نماند جز ما اثر کالین هوور است که توسط ساناز کریمی به پارسی ترجمه گردیده است. این کتاب مضمونی عاشقانه را داراست و در خصوص پستی و بلندی های زندگی و روابط عاشقانه یک دختر اشاره دارد.

https://mtbook.ir/product/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d9%88-%da%a9%d8%b3%db%8c-%d9%86%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%af-%d8%ac%d8%b2-%d9%85%d8%a7/

داستان کتاب راوی زندگی دختری به نام لی لی(lilly) است که غالبا زندگی راحتی نداشته است اما تمام مشکلات جلوی راه او برای تلاش و کار کردن را نگرفته است. او مسافت طولانی را از شهر کوچکی می پیماید و به بوستون می رود تا به کار خود بپردازد.

آشنایی او با جراح مغز و اعصاب به نام رایلی باعث اتفاقات خوبی می گردد اما رابطه گذشته او با اطلس نیز مشکلات خود را به همراه دارد.

کتاب و شخصیت پردازی آن به زندگی شخصی مادر نویسنده اشاره می کند و سختی هایی که در راه زندگی و بزرگ نمودن فرزندانش داشته و حتی جایی که از عشق و علاقه های خود می گذرد تا بتواند فرزندانش را حفظ کند .

https://virgool.io/@mtbook.ir/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%DA%AF%D8%B1%D8%A8%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D8%AF%D9%85-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA%D9%86-%D9%87%D9%88%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-jndlbxy78ftb

نقد کتاب و کسی نماند جز ما :

داستان درباره افرادی است که گذشته دردناکی داشتند و این گذشته باعث تاثیر در زندگی فعلی شان شده. به گونه ای که از زندگی عادی محرومند و بدون آنکه بخواهند، عزیزانشان را فدای خشونتی ناخواسته می کنند.

قهرمان داستان ، زنی است که وقتی صاحب فرزند می شود، باید میان دوراهی ماندن و رفتن، آنی را برگزیند که به صلاح فرزندش و همسری است که به او عشق می ورزد.

کتاب و کسی نماند جز ما عاشقانه ای قشنگ و دلنشین است. فراز و فرود خوبی دارد. داستان پردازی اش عالی است، به قدری عالی و روان که انگار در ذهنتان فیلمی پخش می شود. داستان آموزنده ای هم دارد (داستان در مورد خشونت های خانگی که به خانم ها روا می شود است) و چقدر احساسات لی لی خوب بیان شده با پایانی شیرینی!

https://virgool.io/@mtbook.ir/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1-%D9%BE%D8%B1%D8%AA%D8%BA%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%B3%D8%AD%D8%B1%D8%A2%D9%85%DB%8C%D8%B2-%D9%88-%D9%BE%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84-%D9%88-%D9%BE%DB%8C%DA%86%DB%8C%D8%AF%DA%AF%DB%8C-j3pkomhn4rsp

بخشی از کتاب و کسی نماند جز ما :

از اون روز صبح که رایل از آپارتمانم رفت پنجاه‌وسه روز می‌گذره. یعنی پنجاه‌وسه روز می‌شه که خبری ازش نیس.

ولی مهم نیس؛ چون همون‌طور که خودمو برای این لحظه آماده کرده بودم، این پنجاه‌و‌سه روز درگیرتر از اونی بودم که زیاد بهش فکر کنم.

الیسا می‌گه: «آماده‌ای؟»

سرمو تکون می‌دم و اون نوشته رو برمی‌گردونه به‌سمت “باز است” و جفت‌مون مثل بچه‌کوچولوها همدیگرو بغل می‌کنیم و جیغ می‌کشیم.

می‌دوییم پشت کانتر و منتظر اولین مشتری می‌ایستیم. یه افتتاحیه‌ی بی‌سروصداس، هنوز بازاریابی نکردیم؛ ولی فقط می‌خوایم مطمئن شیم، قبل از افتتاحیه‌ی اصلی‌مون مشکلی نباشه.

الیسا پشتکارمونو تحسین می‌کنه. می‌گه: «این‌جا واقعاً زیباس.» پر از غرور، دوروبرمون رو نگاه می‌کنم. شکی نیست که می‌خوام موفق شم؛ ولی تو این مقطع حتا مطمئن نیستم که این مهم هست یا نه. من یه آرزو داشتم و پدر خودمو درآوردم تا بهش رنگ واقعیت بزنم. از امروز به بعد هر اتفاقی بیفته شرایط بهتر می‌شه.

می‌گم: «این‌جا چه عطری داره. این بو رو دوست دارم.»

نمی‌دونم امروز برامون مشتری می‌آد یا نه، ولی جفت‌مون داریم طوری رفتار می‌کنیم، انگار الان بهترین موقعیتیه که برامون پیش اومده. برای همین فکر نمی‌کنم اومدن مشتری مهم باشه. به‌علاوه بالاخره امروز مارشال می‌آد و مادرم هم بعد از کارش می‌آد. این می‌شه دو تا مشتری قطعی. خیلی هم زیاده.

وقتی در ورودی کم‌کم باز می‌شه، الیسا بازوی منو فشار می‌ده. یهو ترس برم می‌داره. اگه مشکلی پیش بیاد چی؟

و بعد واقعاً از ترس، هول می‌کنم؛ چون یه مشکل پیش اومد. مشکل بزرگ. اولین مشتری من کسی نیست جز رایل کینکید.

منبع : متا بوک

کالین هوورکتابمعرفی کتابرمانرمان خارجی
فروشگاه آنلاین کتاب الکترونیک | https://mtbook.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید