ویرگول
ورودثبت نام
متا بوک
متا بوک
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم؛ زندگی روزمره‌ی یک زن متأهل ارمنی

معرفی کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم :

کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم یکی از پرفروش‌ترین و مطرح‌ترین آثار ادبیات داستانی ایران، زویا پیرزاد را به ستاره‌ای در ادبیات دهه‌ی هشتاد تبدیل کرد و جایزه ادبی گلشیری را برایش به همراه آورد.


**************************** دانلود نسخه الکترونیک این کتاب از متا بوک ****************************
https://mtbook.ir/product/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%da%86%d8%b1%d8%a7%d8%ba-%d9%87%d8%a7-%d8%b1%d8%a7-%d9%85%d9%86-%d8%ae%d8%a7%d9%85%d9%88%d8%b4-%d9%85%db%8c-%da%a9%d9%86%d9%85/

درباره‌ی کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم :

داستان این رمان شنیدنی در شهر آبادان آغاز می‌شود و زویا پیرزاد (zoya pirzad) زن ارمنی‌ سی و هشت ساله‌ای را به شما معرفی می‌کند که با همسر و سه فرزندش در آن شهر زندگی می‌کند؛ نام این زن کلاریس است.

او که شخصیت اصلی رمان چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم (Things We Left Unsaid) محسوب می‌شود، زندگی آرام و ساده‌ای دارد. شوهر او کارمند شرکت نفت است و در خانه‌ی سازمانی این شرکت زندگی می‌کنند.

کلاریس زن خانه‌داری است که دنیایش محدود به همسر، فرزندان، مادر، خواهر و چند زن دیگر است که با آن‌ها ارتباط دارد. با این اوصاف، در کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم با اتفاق عجیب و غریبی روبرو نمی‌شوید و بخش عمده‌ی رمان به زندگی روزمره کلاریس می‌پردازد که راوی داستان هم محسوب می‌شود.

در حقیقت، یکی از دلایل اصلی محبوبیت این رمان در همین سادگی روایت پیرزاد است.

او شما را به دنیای شخصی خود راه می‌دهد؛ از دغدغه‌ها و احساساتش می‌گوید و برای‌تان عشقی را شرح می‌دهد که نسبت به همسایه‌شان دارد و تصور می‌کند مرد رویاهایش است. این اتفاق و کششی که نسبت به آن مرد دارد، ذهن آشفته‌ی او را آشفته‌تر می‌کند.

https://virgool.io/@mtbook.ir/%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D8%B3%D9%84-%DA%A9%D8%AC%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D8%B3%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%B3-j9wo3mqwlnhk

جوایز و افتخارات کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم :

– در فهرست برترین و پرفروش‌ترین آثار داستانی ایران
– بهترین رمان سال پکا
– کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی
– لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا
– برنده‌ی جایزه‌ی بهترین رمان سال ۱۳۸۱ از بنیاد گلشیری
– برنده‌ی جایزه‌ی بهترین رمان مهرگان ادب ۱۳۸۰

نکوداشت‌های کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم :

– داستانی ساده اما تأثیرگذار. (Complete Review)

– زویا پیرزاد، ستاره‌ی ادبیات ایران، زندگی روزمره را با نثر درخشان خود به سطحی بالاتر می‌رساند. (Elle)

– پیرزاد با لطافت طبع و دقت می‌نویسد و به شکلی استادانه، تصویری از روتین‌ها و ریتم زندگی روزمره در یک شهر را خلق می‌کند. (New Internationalist)

https://virgool.io/@mtbook.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D9%87-%D8%A2%D8%AF%D9%85%DB%8C-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%88%D8%B3%D8%A7%D9%85%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D8%A7%DB%8C-%D9%82%D8%A8%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%B4%DB%8C-a5tguzg9tnbr

درباره زویا پیرزاد نویسنده کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم :

زویا پیزاد نویسنده‌ی ایرانی-ارمنی، متولد سال ۱۳۳۱ هجری خورشیدی در آبادان است. او در سال ۱۳۸۰ با رمان چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم جوایز مهمی همچون بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا را به دست آورد

وی با مجموعه داستان کوتاه طعم گس خرمالو یکی از برندگان جشنواره بیست سال ادبیات داستانی در سال ۱۳۷۶ و جایزه «کوریه انترناسیونال» در سال ۲۰۰۹ شد.

او همچنین در سال‌های ۱۳۷۰، ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه خود را در سه کتاب مثل همه‌ی عصرها، طعم گس خرمالو و یک روز مانده به عید پاک را به چاپ رساند که این سه کتاب نیز به دلیل نثر متفاوتشان مورد استقبال قرار گرفتند.

رمان «عادت می‌کنیم» دیگر داستان بلند نوشته‌ی زویا پیرزاد است که در سال ۱۳۸۳ به چاپ رسید.

از خصوصیات بارز داستان‌های زویا پیرزاد شخصیت‌پردازی مناسب و دقیقی است که از شخصیت‌های داستان ارائه می‌کند که احتمالاً ما همه روزه در اطراف خودمان آنها را مشاهده می‌کنیم و باعث می‌شود خواننده احساس نزدیکی به حوادث و شخصیت‌های داستان پیدا کند.

https://virgool.io/@mtbook.ir/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1-%D9%BE%D8%B1%D8%AA%D8%BA%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%B3%D8%AD%D8%B1%D8%A2%D9%85%DB%8C%D8%B2-%D9%88-%D9%BE%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84-%D9%88-%D9%BE%DB%8C%DA%86%DB%8C%D8%AF%DA%AF%DB%8C-j3pkomhn4rsp

بخشی از کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم :

« «یکی بود، یکی نبود. دوتا خواهر بودند که همه چیزشان شبیه هم بود. چشم و ابرو، دماغ و دهن، کیف‌های مدرسه، خوراکی زنگ‌های تفریح. روزی این دو خواهر ـ» دوقلوها عاشق شنیدن قصه‌هایی بودند که از خودم می‌ساختم و قهرمان‌های قصه خودشان بودند.

هنوز داشتم آسمان ریسمان می‌بافتم که پلک‌هایشان سنگین شد. پایان همیشگی قصه‌ها را تکرار کردم. «از آسمان سه‌تا سیب افتاد ـ» آرمینه خواب‌آلود گفت «یکی برای گوینده.» آرسینه با خمیازه ادامه داد «یکی برای شنونده.» بوسیدمشان و گفتم «یکی هم برای ـ» سه‌تایی باهم گفتیم «همهٔ بچه‌های خوب دنیا.»

چراغ را خاموش کردم و از اتاق بیرون آمدم. توی راهرو گلدوزی روی میز تلفن را صاف کردم. حتماً تا یکی دو سال دیگر دوقلوها هم از وظیفهٔ قصه‌گویی هر شب معافم می‌کردند. مثل آرمن که خیلی سال بود توقع قصه نداشت.

فکر کردم وقت می‌کنم به کارهایی که دوست دارم برسم. وَرِ ایرادگیر ذهنم پرسید «چه کارهایی؟» در اتاق‌نشیمن را باز کردم و جواب دادم «نمی‌دانم.» و دلم گرفت.

تلویزیون فیلم مستندی نشان می‌داد از پالایشگاه. آرتوش توی راحتی سه‌نفره، پا دراز کرده بود روی میز جلو راحتی و روزنامه می‌خواند. کنارش نشستم و چند دقیقه لوله‌ها و دکل‌ها و کارگرهای کلاه‌ایمنی به سر را تماشا کردم. روزنامه ورق خورد و صفحهٔ خوانده شده افتاد زمین. خم شدم، برداشتم و گفتم «تماشا نمی‌کنی؟ محل کارت را نشان می‌دهند.»

زیرلب گفت «محل کارم را خودم صبح تا غروب می‌بینم.»

عنوان‌های درشت خبرهای روزنامه را خواندم: بازدید قریب‌الوقوع سفیر اتحاد جماهیرشوروی از آبادان. انتخابات مجلس و لوایح ششگانه. ساخت خانه‌های کارگری در پیروزآباد.

افتتاح استخر جدید در محلهٔ سه‌گوش بِرِیم. صفحه را تا کردم. چه چیز این خبرهای کسالت‌بار برای آرتوش جالب بود؟ وَرِ ایرادگیر حَی و حاضر گفت «اولاً مربوط به کارش‌ست. ثانیاً از اول می‌دانستی.» یاد دوران نامزدی‌مان افتادم در تهران. چند بار به اصرار آرتوش به جلسه‌های انجمن ایران و شوروی یا به قول همه وُکس رفته بودم و هربار حوصله‌ام سر رفته بود.»

پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم :

چراغ ها را من خاموش می کنم کتابی خواندنی و جذاب از دسته‌ی کتاب های رمان است. اگر از این کتاب جذاب لذت برده‌اید گزینه‌های دیگری را برای مطالعه به شما پیشنهاد می‌کنیم:

رمانرمان ایرانیکتابمعرفی کتابزویا پیرزاد
فروشگاه آنلاین کتاب الکترونیک | https://mtbook.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید