tatso
tatso
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

جدی گرفتن


توی ساحل قدم میزد.

همینطور که داشت به روش های مختلفی که میتونه باهاشون همکلاسیاشو بفرسته اون دنیا فکر میکرد ، چشمش به یه بطری شیشه روی آب افتاد.

تلاش کرد بدون خیس شدن کفشاش برش داره .اما زیادی خم شده بود و افتاد تو آب.

***

بلاخره رسید خونه و بطری باز کرد دو سه بار انگشتش تو بطری گیر کرد تا تصمیم گرفت بطری‌و بشکنه.

کاغذ خط دار ، معلوم بود برای دفتر مشقه. آروم بازش کرد. توی کاغذ یه جمله نوشته شده بود :

Spacemens will attack soon. run

آدم فضایی ها به زودی حمله خواهند کرد.فرار کن.

با خودش فکر کرد : اگه یه داستان علمی تخیلی بود احتمالا اون اون پیامو جدی نمی‌گرفت و آدم فضایی ها حمله میکردن.

ولی اینجا این اتفاق نمی‌افته.

_ این همه بدبختی کشیدم برا این؟

آه کشید.وقتی که داشت شیشه های شکسته رو جمع میکرد اونا رو شمرد.

چهل و یکی. درست به تعداد همکلاسی هاش.


فرا رسیدن سال تحصلی را پیشاپیش تسلیت میگم.

بی ربط?
بی ربط?



علمی تخیلیادم فضاییمدرسهقتل
ولو شدن کف زمین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید