چند سوال از شما میپرسم، سعی کنید که به پاسخش فکر کنید.
بعضی از پرسشها در زندگی هستند که پاسخهای از پیش آمادهای دارند. شاید به این دلیل است که مستقیما با اصول اولیهای قابل سنجش هستند. اما بسیاری از سؤالات یا مستقیما با اصول سر و کار ندارند و یا چندین اصل را در تناقض با همدیگر قرار میدهند. در این شرایط تصمیمگیری تا حد زیادی دشوار میشود و شاید نتوان پاسخهای ازپیشآماده را از آستین بیرون آورد و گره از کار فروبسته باز کرد. معمولا ما میتوانیم برای پرسشهای متداول پاسخهای آماده دست و پا کنیم، اما زمانی که با شرایطی جدید و غیر مرسوم روبهرو میشویم دیگر جوابهای قدیمی نمیتواند چارهساز باشد. پاسخهای ازپیشآماده قطعا کار تصمیمگیری را ساده میکنند اما روزگار بیشتر تمایلش در به چالش انداختن بشر بوده است تا بتواند او را محک بزند. بسیاری از اتفاقات روزانه، مبهم و چالش برانگیز هستند که نیاز به بینش قدرتمندتری نسبت به پرسشهای مرسوم دارند. در این آزمونهاست که قدرت تصمیمگیری و مبانی فکری افراد خودش را با وضوح بیشتری نشان میدهد. سوالات هرچه مبهمتر شوند، قدرت تصمیمگیری و انتخاب افراد روشنتر میشود. البته این را باید از پاسخهایشان کشف کنید. پاسخ به این شکل از پرسشها. مطمئنا پرسیدن سوالی مثل کشتن مادر نمیتواند وجوه پنهانی را از کسی هویدا کند. اما ...
در سال ۵۸ فیلمی توسط عباس کیارستمی ساخته شد که حاوی یک پرسش تعیینکننده بود. این پرسش از جنس پرسشهایی نبود که بشود به آسانی و بدون مبنای فکری به آن جواب داد. این را میتوانید از تنوع و تکثر جوابها دریافت کرد. در این فیلم، کیارستمی دو پرسش مطرح میکند و از افراد شاخص آن زمان درخواست میکند تا به آن فکر کنند و از لحاظ اخلاقی ارزیابی کنند. در این فیلم اشخاص زیر جلوی دوربین رفتهاند:
- آیتالله خلخالی
- مسعود کیمیایی
- نورالدین کیانوری
- ابراهیم یزدی
- موسوی گرمارودی
- صادق قطبزاده
- نادر ابراهیمی
و ...
فرض کنید در کلاس درس که معلم در حال نوشتن بر روی تخته است، یکی از دانشآموزان بر روی میز خودش ضرب میگیرد؛ که موجب ناراحتی معلم میشود. معلم از آنها درخواست میکند که فرد خاطی را معرفی کنند؛ در غیر اینصورت دو ردیف آخر به بهانهی تنبیه باید یک هفته بیرون از کلاس بمانند. و چون کسی لب باز نمیکند آموزگار دو ردیف آخر را از کلاس اخراج میکند.
یکی از دانشآموزان چند روز بعد و قبل از به پایان رسیدن هفتهی مُقرر فرد خاطی را معرفی میکند و به کلاس باز میگردد.
- نظر شما در مورد کاری که دانشآموز معرف کرد چه بود؟
تا آخر هفته هیچیک از دانشآموزان اخراجی سکوت خودش را نمیشکند و زیر باز لو دادن رفیق خود نمیرود. در نتیجه همه با هم در آخر هفته به کلاس باز میگردند.
- نظر شما در مورد کار آنها چیست؟
پرسش و پاسخهای شخصیتهای مورد نظر را میتوانید در فیلمِ مستندگونهی «قضیه شکل اول، شکل دوم» تماشا کنید.
خوشحال میشم اگر پاسخ شما رو هم بدونم :)
یا حق!
نوشتهی قبلی من: