شده برای کاری چند ماه زحمت بکشید و بعد اینقدر اذیت بشید که فکر کنید آیا واقعا زحمتها ارزشش را داشت؟ اینجور مواقع چه کار می کنید؟ قید همه چیز را میزنید؟ برایش میجنگید؟ چطوری میسنجید که ارزش جنگیدن دارد یا نه؟ این روزها اینقدر خسته ام که اگر امکانش را داشتم یک هفته همه چیز را رها میکردم و میرفتم به یک سفر. گوشیم را قطع می کردم و یک پاکسازی ذهنی انجام میدادم.
خشم و غم درونیم مدام شعله میکشند و با ضرب و زور جلویشان را میگیرم. سعی می کنم از دیگران دوری کنم تا مورد حمله قرارشان ندهم.