سختی های تدریس در دانشگاه 3
قسمت های اول و دوم این نوشته را می توانید به ترتیب در اینجا و اینجا بخوانید.
- اجبار در ارائه برخی دروس غیر مرتبط. هر چند مدیر گروه چند ماه قبل از شروع یک ترم، لیست دروس پیشنهادی اساتید جهت تدریس را دریافت می کرد، اما به خاطر کمبود نیرو گاهی مجبور می شد خلاف آن عمل کند. مثلا من مجبور به ارائه دروسی می شدم که تخصص اصلی یا علاقه من نبودند. بدترین تجربه ام مربوط به وقتی هست که مجبور شدم درس ریاضیات پیش دانشگاهی را به دانشجویان علوم تربیتی تدریس کنم. دانشجویان بر این باور بودند که آن سرفصل هیچ جا به دردشان نمی خورد. به نظر من هم باید آن درس توسط یکی از اساتید همان دانشکده ارائه می شد تا بتواند مصداق و کاربرد سرفصل را در سال ها و درس های بعدی برای آن دانشجویان تشریح کند. اساتید دانشگاههای فنی کمتر با این مشکلات مواجه هستند. بعلاوه، تدریس درسی در سطح ریاضیات اول دبیرستان برای من هیچ جذابیتی نداشت. کسی از عهده آن برمی آید که عاشق تدریس باشد و فارغ از دغدغه امتیاز پژوهشی، خود را وقف به کارگیری جدیدترین روش ها جهت تدریس کند. به نظر من تدریس چنین درسی مهارت های کاملا متفاوتی با تدریس یک درس تخصصی به دانشجویان سال آخر یا دانشجویان تحصیلات تکمیلی می طلبد. مسئله ای که در توزیع درس ها بین اساتید چندان رعایت نمی شد. اساتید با نمره نظرسنجی بین 18 و 19 از دانشجویان این کلاس ها نمره بین 15 و 16 می گرفتند. به همین دلایل بسیاری اساتید تمایلی به ارائه چنین درس هایی نداشتند. این اتفاق حاصل یک اشتباه در سیاست های کلان دانشگاه است که هر دو طرف چه استاد و چه دانشجو ضربه می بینند.
- یکدست نبودن و واریانس بالای سطح دانشجویان کلاس. در دانشگاه صنعتی امیرکبیر که درس خوانده بودم ، و یا در کلاس های درسی که در دانشگاه های شریف و تهران گذرانده بودم، سطح کلاس تقریبا یکدست بود. اما تجربه ای که در دانشکده علوم ریاضی و کامپیوتر خصوصا با دانشجویان علوم کامپیوتر داشتم، دو سطحی بودن کلاس بود. غالبا اینگونه بود که یک سوم کلاس کسانی بودند که از دوران دبیرستان در کدنویسی حرفه ای بودند و از آن طرف کسانی که بدون دید و تحقیق و بعضا بدون استعداد و علاقه وارد این رشته شده بودند. این امر، کار را جهت تصمیم گیری برای سطح ارائه درس سخت می کرد.
به تجربه به این نتیجه رسیدم که نمی توان همزمان هم به روز بود و با جدیدترین تکنولوژی ها آشنا بود، هم همه دانشجویان را راضی نگه داشت. به هر حال طول مدت شبانه روز تغییری نمی کند. به نظر من کسی که در صنعت است می تواند بعد از چند سال تبحر در یک حوزه، درس آنلاینی ارائه دهد و تجربیات خود را منتقل کند. این خیلی کاراتر از کلاس های درس دانشگاه است. چرا که در این حالت، اولا استاد آنچه تدریس می کند واقعا تجربه کرده، دوم این که خسته از تدریس های دائم نیست، سوم این که مخاطبانش کسانی هستند که با علاقه و آگاهی پای درسش نشسته اند. اعتقاد دارم که شیوه آموزش سنتی در آینده برچیده خواهد شد.
قسمت چهارم این نوشته را در اینجا بخوانید.