نفیسه رضایی افضل
نفیسه رضایی افضل
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

زندگی با رنگ و عطر و طعم خاطره ها

یادآوری خاطرات
یادآوری خاطرات


امروز در این اندیشه بودم که اگر عقل و آگاهی الان خود را داشتم تلاش می کردم تک تک بوهایی که در کودکی حس کرده ام را مانند گنجی به اعماق وجودم بسپارم و از آنها به خوبی مراقبت کنم.

بوی عطر زنانه معلم هایم در کلاس و حیاط مدرسه در طی دوران تحصیل، بوی عطر نارنگی و خیار ته کلاس با خنده های ریز ریز همکلاسی ها، حتی بوی عطر غذای مادرم زمانی که کل کوچه و محله را پر می کرد. تمام بوهای تند و شیرین و حتی تلخ ترینشان را ، بوی پرتقال ، بوی سبزه ها، بوی دود کنده آتش یا هر ترکیبی که در آن دوران حس کردم و در من شور زندگی ایجاد کرده تمام و کمال در این گنجینه نگهداری می کردم و حالا در زمان اکنون از آنها استفاده می کردم .

چون تمام شان را دوست دارم و از تک تک شان لذت می برم. رنگ هایی که با شگفتی تشخیص شان می دادم را اکنون در ذهنم در هر لحظه از دوران بزرگسالی برایم تدایی می شوند، شیرین ترین و شگفت انگیز ترین خاطره رنگی من از شیشه های رنگی خانه مادربزرگ بود، زمانی که شیشه های رنگی، آفتاب ظهر تابستان را حس می کردند و در اتاق تمام رنگ ها روی قالی می پاشید و چه زیبا و چه شگرف بودند برای منی که در این استخر رنگ غوطه ور بودم . حتی حس گرمای قالی رنگی مرا خوشحال می کرد و در حالی که رویش دراز می کشیدم این گرما را در یک خواب شیرین به خودم هدیه می دادم.

تمام طعم هایی که در طول دوران کودکی لذت بردم را بدون در دهان بردن هر کدام از آنها اکنون در ذهنم به خاطر میاورم و آب دهانم را به نرمی قورت دهم .

طعم یک آبنبات پرتقالی و یا آلاسکای نارنجی رنگ با طعم پرتقالی و حتی گوشفیل هایی که دست دوره گردها که برای فروش می آوردند، چه خوشمزه و لذیذ بودند. چه خوب بود که کمتر ایراد از طعم غذاها و خوراکی ها می گرفتم و چه قدر بیشتر از آن خوراکی و غذا لذت می بردم. تمام این ها را دوست دارم، حتی لحظه هایی را که اکنون تجربه میکنم، که یادآوری خاطره ای قدیمی را در من بر می انگیزد، از این تکرار در گذشته لذت می برم، زمانی که به یاد می آورم این لحظه را در جایی دیگر در زمانی پیش از این گذرانده ام شادمان میشوم.

از این یادآوری خاطره جادو میشوم و نشاطی وصف نشدنی مرا در بر می گیرد . ای کاش می توانستم تمام آن بوها و رنگ ها و طعم ها را دوباره می شنیدم، لمس می کردم و حس می کردم. تجربه هر باره این ها، مرا به زندگی در اکنون و ذهن آگاهی هدایت می کند و نظر من، باور من به زندگی بیش از پیش تغییر می کند و احساس خوشآیند زندگی را در من ایجاد میکند .

اینگونه من زندگی را بیش از پیش دوست دارم و زندگی اش میکنم.

کودکیخاطراتفرش قرمزبستنی
من نفیسه هستم یک جوینده اطلاعات که به تازگی تصمیم گرفتم اطلاعاتم را به نگارش در بیاورم . امید که مطالب برای مخاطبان مفید باشد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید