برای اینکه اطلاعات کاملی و درستی به دست بیاورم، در اینترنت مجبور به سرچ در مورد فرشته های نگهبان شدم. نام شان رقیب و عتید است، و اعمال بد و خوب مارا می نویسند.( یعنی الان که دارم این را برای شما می گویم قیافه ی شان چه شکلی است؟ خوشحال اند یا ناراحت؟) آنها همیشه همراه ما بودند. و همیشه در حال یاداشت برداری بودند. کمی که فکر می کنم خیلی ترسناک است که همه ی کار هایت زیر نظر گرفته شود. مطمعنم اشتباهات زیادی داشتم. کار های بدی کردم. کار های خوبی در زندگی ام نیز کردم، اما احتمالا رقیب مجبور است نسبت به عتید بیشتر قلم و کاغذ بخرد. در داستانم صدای آنها در گوشم می پیچد. ای کاش واقعا این طور بود. درست است تصمیم من است، اما آن موقع دیگر به طور قطعی می دانستم راه درست چیست. کمی در مورد معنای تنهایی فکر می کنم. هیچکس به طور واقعی تنها نیست. تنها یا به انگلیسی Alone فقط یک واژه است که وقتی نمی دانیم چه احساسی داریم و آن حس با غم هم ترکیب شده باشد می گوییم من تنهام. تا به حال دیده اید که وقتی دارید خوش می گذارنید یا اشخاص مورد علاقه ی تان فعالیتی انجام می دهید بگویید من تنهام؟ قطعا همه ی ما لحظاتی داشتیم که دلمان می خواست زمان بی ایستد تا ما به تفریح یا هر کاری مان برسیم و لذت ببریم. حالا بهتان می گوییم حتی اگر احساس تنهایی کنید، چرا تنها نیستید. تک تک سلول های بدن شما همراه دستگاه و اعضای بدنتان دارند برای شما کار می کنند. برای نفس کشیدن و زنده بود شما تلاش می کنند. حتی اگر تمام دنیا هم به حال خودتان رهایتان کنند، شما باز هم تنها نیستید. حداقل تا وقتی زنده هستید، تنها نیستید. بدن شما هنوز شما را زنده نگه داشته است. سلول هایتان برای چه کسی وجود دارند و چه کسی را چه بخواهند چه نخواهند تنها نمی گذارند؟ بله، درست شما. خود، خود، خودتان.
حتی اگر با بدنتان هم دعوایتان بشود، دو نفر هستند که همیشه همراه شما هستند. نه آنها پدر و مادرتان نیستید. آنها فرشته های نگهبان تان هستند که در ابتدا درمورد شان گفتم. آنها همیشه در حال نوشتن کار های شما هستند و دوست ندارد که کار های بد انجام دهید. ترجیح می دهند رقیب بخوابد و عتید تند تند کار های خوب تان را بنویسد. فرشته های نگهبان بعضی ها هردویشان به یک اندازه می نویسند. مال بعضی ها رقیب شان خواب زمستانی است و عتید در حال خریدن قلم و کاغذ. اما مال بعضی ها عتید بی کار نشسته و به رقیب که مجبور است تند تند کار های بد را می نویسد نگاه کند. اما رقیب معمولا کار بد را نمی نویسد تا شما طلب بخشش کنید، یا جبران کنید. به هر حال، می خواستم بگوییم در اعماق وجود همه ی ما هیچکس تنها نیست. و می دانیم خدا همیشه همراه ماست، پس امیدوارم دنیای ادبیات دنبال کلمه ی دیگری برای نشان دادن احساس ناراحتی آمیخته با احساسی دیگر باشد.
پی نوشت: گفتنش شاید راحت باشد ولی تنها بودن وجود خارجی ندارد. به نظرم تمامی کسانی که پروفایل "تنها" یا همچین چیزی را می گذارند از موضوعی ناراحتند تنها نمی دانند چه کاری کنند بخاطر همین از کلمه ی "تنها" کمک می گیرند.
این پست تقدیم به تمام کسانی زمانی فکر می کردند تنها هستند، یا نمی دانستند چه حسی دارند و به سمت کلمه ی "تنها" پناه آورده اند.
ممنون که تا اینجا بودید!