naghmeh_pr
naghmeh_pr
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

در ستایش خویشتن داری یا الزام به آن؟

احتمالاً و با وضعیت کنونی واکسیناسیون گسترده، مرگ و میر ناشی از ابتلا به ویروس کرونا کنترل شده است اما نمی توان منکر شد که سرماخوردگی از یک بیماری خوش خیم و گذرا به وضعیتی خطرناک بدل شده که احتمال مرگ دارد، پس همچنان تجمعات انسانی محلهای انتقال بیماری اند.
در ستایش اتلاف وقت، کتابی است نوشته آلن لایتمن. بخشی از کتاب به نوجوانان مضطرب و افسرده آمریکای شمالی اشاره دارد که در عصر اینترنت به دنیا آمده اند. نوجوانانی که با فومو (ترس از دست دادن فرصت) روبرو هستند. شاید در نوجوانان این امر خیلی شایع باشد اما در بزرگسالان نیز عمومی است. ترس از دست دادن فرصت وقتی به اینترنت یا همان توده عظیم و ناآرام و بی وقفه و همه جا حاضر تصاویر، کلمات، داستان ها، پیام ها، توییت ها، تحریک ها، اخبار جعلی، اخبار واقعی، اتفاقات و پیوندها متصل نیستیم. این اعتیاد است و مثل اعتیاد به مواد مخدر هیچ وقت کفایت نمی کند. ما همیشه به جریان اطلاعات دیجیتالی متکی هستیم، همیشه می دویم که عقب ماندن خود را جبران کنیم و ما همیشه عقب می مانیم و این همان فومو است (1).
در دنیایی که اضطراب وجه عمومی آن است، طیف وسیعی از کتابهای خودیاری هر روز منتشر می شوند، کلاسهای یوگا و مدیتیشن و تمرکز در هر کوی و برزنی آگهی می زنند و حتی عرفان های غریب جعلی از زیر غبار تاریخ به گونه ای سر برمی آورند که انسان به یاد عصر سلطان محمد خوارزمشاه و صوفیان آن زمان می افتد. اما نمی توان منکر شد که تقریباً همه یا فایده ای اندک دارند و به عنوان مسکن عمل می کنند و یا به کل بی فایده اند.
همه دوست دارند سالم باشند و سالم زندگی کنند اما چشم اندازشان سرشار از تبلیغاتی است که به تنها چیزی که توجه ندارد سلامتی مردم است. با تلاشهای بسیار تولیدکنندگان مواد غذایی مکلف شده اند که اطلاعات تغذیه ای را روی بسته بندی مواد غذایی قرار دهند و سازمان های غذا و دارو هم نظارت داشته باشند. جدا از اطمینانی که معلوم نیست باید چطور به سازمانهای غذا و دارو داشت، همین اطلاعات تغذیه ای هم با فونتی بسیار ریز و در گوشه ای و لای تای بسته بندی طوری قرار داده شده اند که باید دقیقه ای چند دنبال آن گشت. اطلاعات خاکستری آن هم فراوان است و مثال معمول آن کلمه افزودنیهای مجاز خوراکی است. این افزودنی های مجاز خوراکی در چه حد مجاز اند؟ شما مجازید چند واحد از آن مواد غذایی را مصرف کنید؟ این افزودنی های مجاز در چند واحد دیگر از جیره غذایی روز شما وجود دارند؟ و ....
اینها تنها چند مثال از دنیای امروز صنعتی ماست. دنیایی که در سطح حرکت می کند، مملو از دروغ ها و ظاهرسازی هاست و هر روز یک استرس و ناامنی جدید به همراه دارد.
دنیایی که نباید همراه آن شد.
هیچ کس منکر آن نیست که برای فهم و حل یک مساله باید نشست و اندیشید. الزامات اندیشیدن آرامش و ثبات است و فارغ شدن از دغدغه ها و ناآرامی هایی که ما را احاطه کرده اند. همه ما با مشکلات زیست محیطی که ریشه پاندمی اخیر و اپیدمی های احتمالی آینده اند، مشکلات مالی ناشی از سرمایه داری لجام گسیخته، جنگ های بی پایان قدرت هایی که هیچ مانعی را مقابل خود نمی بینند و بازاری که تمام مولفه های اخلاقی را به صورت معناداری عوض کرده است آشنا هستیم. بازار حتی توانسته پزشکی که اساساً شغلی انسانی بوده و با حکمت همراه بوده است را به وادی سود و سرمایه بکشاند، آن را از معنی واقعی خود تهی کند و واژه مداخلات پزشکی را به گونه ای اختراع کند که قبح و زشتی نداشته باشد. بازار توانسته از مدیا صنعت سرگرمی ای بسازد که این سرگرمی نه بر پایه لذت، که بر پایه رنج بنا نهاده شود. هیچ کسی از دیدن صحنه های شکنجه، زجر انسان و حیوان و ... و یا به تصویر کشیدن کابوسها لذت نمی برد اما می تواند هیجان زده شود، هیجانی که به شدت اعتیاد آور است. در چنین دنیایی روزنه های امید ما چیست؟
اولین آن گذر زمان است. هیچ چیزی در زمان ثابت نمی ماند، زمان می گذرد و همه چیز تغییر می کند. معمولاً تغییرات هر چه آهسته تر هم باشند پایدار ترند چون نشانه از عمقی دارند که این تغییرات در آن صورت می گیرد. پس می توان مطمئن بود در همیشه به یک پاشنه نمی چرخد.
دومین آن تغییر انسان است. ما به میزان زیادی توسط عادت هایمان شکل می گیریم. عادت ها را می توان عوض کرد، می توان برای آن برنامه ریزی کرد و تغییر ناشی از تغییر عادت ها اجتناب ناپذیر است.
سومین و مهمترین آن خداست. اول آن که به هیچ عنوان نباید فکر کرد بشر تکنولوژیک فعلی به خدا بی اعتقاد است. خیر. او به خدا در قالب آفریننده جهان اعتقاد دارد اما همزمان معتقد است که از خدا قویتر است چون به علم و تجربه رسیده است. برخلاف تصور، امثال این تفکر به درازنای تاریخ بشر قدمت دارد. همه انواع بشر که به علم و تجربه و توانایی دست پیدا کردند باور جدیدی هم پیدا کردند که از خدا قوی ترند و قادرند قوانین خلقت را عوض کنند. این که این عقیده ابلهانه است یا خیر ربطی به ما ندارد. هر کسی مسئول خویشتن است. اما تاریخ نشان داده که تا الان همه جانیان و تباهکاران رفته اند و نیکان و بازماندگان آنها مانده اند. آن چه که در تاریخ مانده و ادامه پیدا کرده ناشی از نیکی، درستکاری، ساختن، انسانیت و بقیه اصول اخلاقی است. حتی تباهی ها برخلاف خواستشان پایه هایی شده اند که نیکی از آنها بالا رفته است. مطالعات تاریخی آن بسیار است و شاید مطالعه تاریخمان باید بخشی از روزنه های امیدمان باشد. به هر حال خدا هست، هدایت خدا هست، پشتوانه خدا هست و قدرت او در تمام ذرات خلقت جریان دارد، و در تمامی ذرات وجود ما.
اما همه روزنه های امید ما بر خویشتن داری استوار است.
ما نمی توانیم سوار جریان آب شویم و خویشتن خویش را رها کنیم و به سرمنزل مقصودمان برسیم. در نهایت به جایی می رسیم که آب به آن منتهی می شود. پس خویشتن داری اصل، شاه کلید و رمز زمانه ماست. در زمانه ای پرشتاب که رسانه هایش طلا بودن وقت را فریاد می زنند ایستادن، نبودن، همراه نشدن و اندیشیدن درهایی را به روی ما باز می کند که روشنایی آنها می تواند ظلمت را کنار بزند. ظلمتی که اگر به آن اجازه بدهیم قادر است پستوهای ذهن ما را تسخیر کند، چیزی شبیه داستانهای علمی – تخیلی – وحشتناک صنعت سینما. اما کلید اصلی دست خود ماست. خویشتن داری. خویشتن داری دری را به درون ما باز می کند، توانایی های ما را به خودمان نشان می دهد، راه هایی را می گشاید که قبل از آن به فکر ما هم نمی رسید. خویشتن داری ما را توانمند می کند، قدرت ما را متمرکز می کند، جاده پیش روی ما را روشن می کند و زخم های ما را شفا می دهد. همه پزشکان می دانند که برای درمان باید به بدن خود بیمار فرصت داد، بدن بیمار تنها سازمانی است که می تواند شفا دهد و تمام درمانهای پزشکی تنها قرار است به این سازمان کمک کنند.
خویشتن داری دیگر صفتی اخلاقی نیست که در ستایش آن بسراییم بلکه الزامی است که باید به آن متعهد باشیم.
(1) از متن کتاب

روزنوشتسلامتیخویشتن داری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید