نوا
نوا
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

قصه شنیدم، خواندم و حالا می‌بافم.

اگر بخوام دقیق بگم کی وارد دنیای محتوا وارد شدم، شاید برگردم به زمانی که وسط دفتر نقاشی یه مربع قشنگ جا خوش می‌کرد، براش نقاشی می‌کشیدم و متناسب با وقایع و کاراکتر‌های نقاشی جمله‌ها رو کنار هم ردیف می‌کردم.

یا شاید خیلی قبل‌تر، وقتی که مادرم حین بافتن موهایم، برایم قصه می‌بافت.

یا شاید آن روزهایی که تا پاسی از شب در کلاس‌های جبرانی کنکور ریاضی فیزیک می‌ماندیم و من گوشه‌ی جزوه‌هایم شعر می‌نوشتم.

شاید همان روزهای اوج بلاگ فارسی، انجمن رمان نویسی، روزهای اول کانال‌های تلگرام و سایت‌ها.

بیشتر که فکر می‌کنم هرجا کلمه بود، من بودم. هر جا خلق کردن بود، یک گوشه‌ای قلم به دست ایستاده بودم. تصمیم‌های اخیر من را به شبکه‌های کامپیوتری رسانده بود اما هنوز غرق بودم، در کلمه، عبارت ، نوشتن، خلق داستان خودم، ادبیات خودم و به زبان خودم!

چی بهتر از این؟

از کجا مصمم شدم؟ دیدن یک استوری اینستاگرام و یک مکالمه دوستانه که به یک همکاری خیلی خفن تبدیل شد.

الان کجا ایستادم؟ منسجم‌تر می‌نویسم، خلق می‌کنم و لذت می‌برم.

و باز من همان لیسانسه‌ی آیتی در حال ارتقا به سطح ارشد شبکه‌ هستم که خودش را در کلمات پیدا می کند.

تولید محتواوبلاگنوشتنقصه بافتنشبکه
مهندسی کامپیوتر خوانده‌ام اما هنوز خودم را در میان کلمات پیدا می‌کنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید