خشونت فقط بریدن سر نیست، خشونت روزی هزار ها بار زیر سقف هزاران خانه اتفاق می افتد، دختر که می شوی، انگار از همان روز اول بازیگر یک فیلم تراژدی می شوی، برای به دنیا آمدنت گریه می کنند، چرا که تو امیدشان را بعد از سه دختر تبدیل به یاس کرده ای، بزرگتر که می شوی، تهدیدی برا "آبرو" می شوی، عاشقی کردنت، دلدادگی کردنت، بی آبرویی ست، موهای مواجت، خنده های بلندت، بی آبرویی ست، لاک های رنگی، پیراهن های قشنگ، بی آبرویی ست، بیرون رفتنت، شادی کردنت، بی آبرویی ست، نگاهی از سر عشق شاید، بی آبرویی ست، نوشتن از طبیعی ترین اتفاق بدنت، بی آبرویی ست، صدای بلند بی آبرویی ست،انحنای بدنت، بی آبرویی ست، زندگی کردن؟ بی آبروییست.تاریخ پر از صدای زجه زدن دختران است، آسمان شب پر نگاه های اشک آلود دختران است، روزی بادی میان موهای دخترکی پیچید، از آن روز به بعد باد، شب ها از غصه ناله می کند، زمین آبستن درد های مادران است. می دانی؟ دختر بودن به معنای نازک و ظریف بودن نیست، دختر بودن به معنای تاب آوردن است، غمگین که می شوی، نمی توانی اشک هایت را در سکوت شب با پیاده رو تقسیم کنی، نمی توانی داد بزنی، در دادگاه زندگی این دنیا، مجرم همیشه یک دختر است، جرمش چیست؟ دختر بودن.می گویند چرا پسر بچه ها شلوغ تر از دختر بچه ها هستند، از من بپرسید، من جوابش را می دانم، چون پسر بچه ها از بچگی صدای هیس، آبرو داریم توی گوششان زمزمه نمی شود، با این صدا بزرگ نمی شوند، آخر می دانید، فقط دختر ها " آبرو" دارند. شیطنت و داد و قال پسر ها تشویق می شود و لبخند زیرزیرکی دختری معصوم، سرکوب.ول گشتن ها و حرومزادگی های یک پسر می شود، شیطنت جوانی و نگاه دلداده ی دختری، هرزگی ست.هر وقت خودتان هیچ گناهی نداشتید، هیچ اشتباهی نکرده بودید، بعد انگشت تهمت را سمت دختری بگیرید، بترسید، از خدا بترسید، آه دختر ها هم مانند چوب خدا صدا ندارد. دختر زیبا ترین نقاشی خداوند نیست، دختر موجودیست که خداوند چیزی به اسم "طاقت و توان" و "احساس" را در وجود او به امانت گذاشته است، کدام پسر را دیده اید از درس خواندن منع شود، کدام پسر را دیده اید از دوچرخه سواری منع شود، کدام پسری شنیدنِ "هیس تو دخالت نکن، تو پسری" را تاب می آورد، کدام پسری طعم تلخ سرکوب و ساکت بودن را در تمام عمر تاب آورده است، کدام پسری به خاطر کلمه ی به نام "آبرو" از چیزهایی که میخواسته گدشته است، کجای دین خدا نوشته دخترانتون رو سر ببرید، کجای دین خدا از رگ غیرت باد کرده نوشته؟
غیرتتان را نگه دارید برای دلِ شکسته ی مادرتان، همسرتان، دخترانتان،
غیرت برای چند تار مو نیست، غیرت برای یک نگاه دلداده نیست، غیرت برای خنده های بلند نیست، غیرت برای زمانی است که بتوانی دوست و حامی همسر، خواهر، دختر یا همسرت باشی و دیگر هیچ، اگر نتوانستی داد و قال نکن، انگشت اتهام سمت دختری نبر، گونه های لطیف دخترکی را مهمان مشت های کثیفت نکن، گردن تازه جوانه زده ی دخترکی را با داس بی رحمی ات قطع نکن، فقط کمی، فقط کمی لایق اسم انسان باش.
وجود زن به همان اندازه که احساس دارد، طاقت و صبر نیز دارد، زن ها سال ها بی رحمی و نگاه بی مهر همسرانشان را تاب می آورند، زن ها آکنده از درد، لبخند می زنند و آشپزی می کنند، زن ها، خون به جگر، عشق بازی می کنند و تن شان مهمان مردی می شود، که تنها چیزی که از زندگی فهمیده رگ غیرت باد کرده و مردانگی که نه، نرینگی کردن است.
دردهای دختران را اگر روی کوه بگذارند، آب می شود، اگر توی دریا بیندازند خشک می شود، اگر روی زمین بگذارند هیچ وقت از لرزیدن نمی ایستد و اگر روی خورشید بگذارند برای همیشه خاموش می شود.
این متن را بخوانید و به اشتراک بگذارید.
اگر همسر زندگی زنی هستید، اگر خواهری دارید، اگر دختری دارید، شما که اهل خواندن و علم و دانش هستید، از آرزو ها و حرف های مگوی زن ها بپرسید، از آنچه از ترس شما و رگ غیرتتان پنهان کرده اند بپرسید، از زجه های ته دلشان بپرسید، تمام کنید این چرخه ی زهر را.