⭕️مثل مرد روی حرفاش ماند!
کهنالگوهایی که توی ذهن ما هستند؛ بیش از خرد و و عقلانیت، افسار انتخابهای ما را در دست دارند. این کهنالگوها راهبری و جهتدهی به ذهن ما را در اختیار دارند. به همین دلیل است که گاهی ما آدمها کارهایی را خوب میدانیم که هیچ دلیلی برایش نیست. یکی از این کهنالگوها در نظام فکری و تصمیمگیری ما رسیدن به تصمیمی است که همه جوانباش را دیده باشیم و فکر کنیم که هیچ گاه تغییر نمیکند!
اصلا تصمیم خوب برای ما ویژگیهایی دارد که هیچوقت در هیچ آزمایشگاه و تجربهای ثابت نشده است. مثلا ما تصمیمی را درست میدانیم که نیاز به هیچ تغییری ندارد! تصمیمی که بتواند سالهای سال باقی بماند، باقیات صالحات!
اسم این رویای تصمیم خوب و بدون تغییر را میشود گذاشت «وسوسه قانون کامل»! وسوسهای که گاهی باعث میشود ما ۷۰ یا ۸۰ سال ما قانونیرا تغییر ندهیم! مثلا در ایران همین حدود است که قرار است «قانون تجارت» کشور بازنویسی شود؛ اما چون میخواهیم قانون خیلی کاملی داشته باشیم؛ در نتیجه هیچ چیزی نداریم!
برای ما قانون گره خورده است به این مثل: «مثل مرد روی حرفاش باقی ماند»! این که چرا اصلا مرد بودن اینقدر ارزشمند است؟! یا چرا روی حرف باقی ماندن یک ارزش حساب میشود! خودش همان کهنالگوهایی است که ما را به هر جایی میبرد! شاید اگر ما چارچوب ذهنیمان به جای ارزشمداری «ثبات» بر ارزشمندی «تغییر» پایهگذاری شده بود؛ امروز میگفتیم: «انسان حرفاش را مدام ارزیابی میکند»!
ارزش دادن به ثبات، باعث شده است تا ما نه تغییرات را به رسمیت بشناسیم و بخواهیم در تغییرات به بازاندیشی خود و جایگاهمان تن دهیم. همین نپذیرفتن تغییر است که ما را اتفاقا از ثبات دورتر و دورتر هم کرده است؛ چون ما را تبدیل به دنکیشوتهای زمانه خود کرده است. گناه دنکیشون هم همین بود: تغییر زمان را باور نداشت و چسبیده به گذشته و خاطرات آن!
⭕️گذار از ثبات به تغییر
ما هنوز آرزوی دنیای باثباتی را داریم که اصلا تغییر نکند! شاید گاهی فکر میکنیم به این که چقدر خوب بود اگر اینقدر زود به زود تلویزیون خانهمان یا موبایلمان کهنه نشود؛ سالهای سال بماند در دستمان! اما دنیا سرعتاش بالاست و کسانی که تغییر را بیش از ثبات دوست دارند؛ هر روز آن را تغییر میدهند.
در دنیایی که هر روز تغییر میکند، قوانین و مقررات نیز مدام نیاز به بازبینی دارند. زیستن در این دنیا با «وسوسه قانون کامل» همخوانی ندارد! ما نیاز داریم تا به جای جستجو برای آن قانون وسوسهانگیز به دنبال سازوکارهایی برای اصلاح مستمر قوانین باشیم.
در دنیای امروز ما به جای قانونی کامل و برای همه فصول، نیاز داریم به قوانین و مقررات و تنظیمگریهایی که اولا سریع و بنا به تغییرات تولید شود و ثانیا بتواند بنا به تغییرات هر فصلی، خودش را اصلاح کند! ما نیاز داریم به چرخه دریافت بازخورد و تصحیح مداوم خود!
ما دلبسته به قوانین دیروز هستیم، برای همین نمیتوانیم پا به پای دنیای امروز جلو بیاییم. شاید لازم نیست اینقدر درگیر پیدا کردن بهترین راهها باشیم؛ تنها کافی است توان خود را معطوف کنیم به پیدا کردن راهحلهای سریعی که البته سازوکارهایی برای بهبود مستمر دارند.
ما دنبایل بهترین نقطه شروع هستیم، اما واقعیت آن است که باید دنبال راهی باشیم برای یک قدم جلو رفتن! کافی است یک قدم جلو رویم!
«خدایش بیامرزد هرکس از آنجا که هست یک گام جلو آید»! کافی است در قوانین و مقررات، به عنوان نماد تصمیمگیریهای کلان، نشانههای زیر را بیابید تا ببینید ما چقدر به دنیای ثبات عادت کردهایم:
⏺در کدام قوانین زمان پایان قانون داریم؟
⏺در کدام یک از آنها، سازوکارهای تغییر قانون را دیدهایم؟
⏺در کدام یک نحوه بازنگری را تصریح کردهایم؟ مثلا نهادی را برای ارائه نسخه تصحیحشده پیشبینی کرده باشیم؟
مثلا وقتی در مصوبهای گفته میشود که «هر شرکتی که بالاتر از ۱۰۰ میلیارد ریال ...» همه پرسششان آن است که عدد ۱۰۰ میلیارد از کجا آمده است؛ اما پرسش صحیحتر و راهگشا آن است: چگونه این ۱۰۰ میلیارد در طول اجرا تصحیح میشود؟ توسط چه نهادی و با چه محاسبهای؟
تمامی این نشانهها با ما از یک ویژگی ما سخن میگوید: ما بیش از حد شیفته ثبات هستیم!
نظام حکمرانی ما به همین دلیل وسوسه قانون کامل، هم سرعت خودش را از دست داده است و هم به سازوکارهای بازنگری بیتوجه است. هرچند سازوکار بازنگری اغلب با تفویض اختیارهایی همراه است که نظام حکمرانی ما از آن هم فراری است!
میشود از بدترین نقطه شروع کرد و با سازوکاری به بهترین نقاط رسید!
ادامه در یادداشت بعدی
?یادداشتهایی با عنوان «تصمیماندیشی» به صورت سلسله یادداشت منتشر میشود.