نیروانا
نیروانا
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

سر به کار و دل با یار


گاهی توی محیط کارم خیلی کم میارم، اون قد که میزنه به سرم کارم رو ول کنم

انگار بلد نیستم کجاها رفتار جراتمندانه داشته باشم و کجاها سکوت کنم

بدی جاهایی خصوصی و کارمندی اینه که گاهی خیلی احساس بدی نسبت به خودت پیدا میکنی

امروزم همین حس رو دارم، پارسال این موقع ها رفته بودیم پادنا ، توی حیاط یه مدرسه وسط باغ چادر زدیم با خانواده خاله و دایی ، کنار رودخونه یه چادر عشایری بود و یه گله بزغاله های خیلی خوشگل و کوچلو.. یه مرد و یه زن جوان و با دوتا بچه کوچلو که همگی صورت هاشون توی افتاب سوخته بود،از کنار چادرشون یه رودخونه رد میشد، یه مرغ بود که چند تا جوجه  پشت سرش راه میرفتن...یه عالمه درخت .. همه اینا توی یه دره که دور تا دورش کوه بود.. خیلی باصفا، خیلی ارامش بخش و خیلی قشنگ و خیلی ساده.. سکوت اونجا عالی بود ، اگه صدا بود ، صدای آب بود و باد و صدای گله بزغاله ها و.. یه چیزی شبیه به عصر طلایی شاید

روزهایی که دلم میگیره این صحنه ها جلوی چشمم زنده میشن و یه جورایی حالم خوب میشه. فکر میکنم زندگی در شهرهای بزرگ خیلی ماشینی شده و اون روح زندگی توش نیست.. اینم خوب میدونم که نباید از مشکلاتم فرار کنم،چند وقت پیش قسمتی از بهگودگیتا را خوندم. در مورد این بود که اگر کسی از نتیجه ی کارهاش کاملا دل ببره یعنی اصلا براش موفقیت یا عدم موفقیت کاری که انجام می ده مهم نباشه، اونوقت اون کار هیچ وقت نمی تونه اون فرد را "ببنده" یعنی اون کار نمی تونه اسیرش کنه. وقتی اصلا نتیجه ی کارها برای آدم مهم نباشه آدم همیشه خوشحال و راضیه. از طرف دیگه اگه آدم بفهمه که وظیفه ی اصلیش در این زندگی چیه و تا می تونه به اون کار بپردازه، اونوقت حتی مواقعی که به علت امرار معاش مجبوره به کارهای دیگه بپردازه، اونوقت اون کارها هم نمی تونه اسیرش کنه به شرط اینکه کار زائدی انجام نده. یعنی پیش اون کسی که این متن را می خوندم گفتند که خوب مثلا ما همگی مجبوریم که یک سرپناه داشته باشیم و برای به دست آوردنش باید کار کنیم اما دیگه لازم نیست که قصر بسازیم. یک خونه ی ساده و یک زندگی ساده کافیه . معادلش فکر کنم توی سنت اسلامی می شه، سر به کار و دل با یار.

من چند وقتی بعد از این که این متن را خوندم و حفظ کردم اینقدر همه چیز برام راحت شده بود . البته خوب زمان با خودش زوال می یاره و الان دیگه متاسفانه اونقدر توی ذهنم زنده و فعال نیست اما فکر کردم اینجا بنویسم چون خوب از طرفی در یک کتاب آسمانی اینطور اومده پس حتما درسته از طرف دیگه دیدگاه بسیار مفیدی برای زندگی روزمره است.

روزمرگیکارچادرعشایریزندگی ماشینیدلتنگی
بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ میزند، رونده باش، امید هیج معجزه ای ز مرده نیست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید