ghost
ghost
خواندن ۴ دقیقه·۴ ماه پیش

بعد از بیست سالگی هرکاری مجاز است؟

میتونید بعد از سی سالگی هرکاری مجاز است! از (علی دادخواه ) رو بخونید. ایده ی این نوشته رو از پست ایشون برداشتم .

از بیست سالگی به بعد، همه چیز مجاز است؟

راستش را بخواهید ... نه


در بیست سالگی هم ، من هنوز بدون اجازه نمیتوانم ساعاتی برای گشتن در شهر و لذت بردن از تنهایی بیرون بروم و حتما باید به مادرم اطلاع بدهم که کجا هستم. کجا میروم. چرا میروم. با که میروم. چه ساعتی برمیگردم. چه میپوشم و...

در بیست سالگی هم، نتوانسته م سیگاری آتش کنم و در گوشه ی دنج پشت بام به اسمان فوتش کنم .
اینکه اگرکسی من را سیگار به دست ببیند چقدر بد است و یا ترس از والدینم همگی آزادی عمل را از من گرفته ند
نظر شخصی خودم این است که دختر سیگاری جلوه ی بدتری تا پسر سیگاری دارد نه که بخواهم مسئله را جنسیتی کنم نه چون برای همه جلوه ی بدی دارد ،ولی همین بوی سیگار مردانه و زمخت است و برایم خوش ایند نیست که بوی مرد بدهم .

بعد از بیست سالگی مجاز نیست که چاق شویدچون هر آن ممکن است شاهزاده ی سوار بر اسبتان از راه برسد و
شما را پس بزند البته به نظرم عاشق اگر عاشق باشد چند کیلوی ناقابل که نباید سد راهش شود . ولی خب همه چیز که ان شازده نیست باید برای دل خودتان هم که شده اندام ایده التان را حفظ کنید نه ؟ حتی اگر عاشق شیرینی و غذا باشید باید چاق نشوید تا دلتان به شکم تختتان خوش باشد اینکه دیگر هیچ محدودیتی در انتخاب لباس نداشته باشید . (پسرهارا نمیدانم ولی بین ما دختران جمله ی وای عزیزم چقدر چاق شدی مرسوم است و یک نوع تیکه انداختن به طرف مقابل است )
(فارغ از همه چیز منتظر سی سالگی هستم تا چاق شوم )

در بیست سالگی عاشق شدن ممنوع نیست ولی پیدا کردن عشق در این دوره زمانه از پیدا کردن سوزن معروف در انبار کاه سختتر است.البته اگر دنبال عشق واقعی باشید نه این ادا های تینیجر های امروزی .
در سن بیست سالگی اگر پارتنر ایده آلتان را پیدا نکرده ید کار کمی برایتان سخت میشود چون سنتان هر چه بالاتر میرود توقعتان از رابطه تان هم زیاد میشود . دیگر یک نوجوان بیخیال نیستید که از هر موضوعی به راحتی رد شوید یا یک رابطه ی سمی را به خاطر تزلزل هورمون هایتان تحمل کنید یا بخاطر تنهایی به هر کسی پناه ببرید .

در بیست سالگی ، خیلی تاسف بار است که هیچ استعداد خاصی ندارید آن هم بین هم سن و سالان خود که هر کدام دنبال حرفه ی رفته ند .انها به کنار بچه های دهه نودی هم که نمک روی زخم هستند و در کنار انها احساس حذف شدن از مسابقه ی موفقیت را دارید انگار دیگر وقتتان تمام شده . واقعا بی هنری بد دردیست دوستان ادمیزاد بلاخره باید یک چیزی در این دنیا بلد باشد .


در بیست سالگی ، اگر دنبال شغل دولتی نباشید و اینده ی شغلیتان مهم نباشد میتوانید به مهمانی های آنجوری هم بروید البته تاکید میکنم لااقل دفاع شخصیتان خوب باشد چون احتمالا همه ی مردان مثل رمان های سایت نودهشتیا جنتلمن آرشام نام که چند کارخانه دارند نیستند. البته در خوشبینانه ترین حالت هیچ اتفاقی نمی افتد و شما با چند جوان خوب اشنا میشوید . در مورد ان زهرماری های معروف هم شاید در بیست سالگی هوس چشیدنش را داشته باشید پس اگر بخواهید میتوانید کنار شخص قابل اعتماد نه ان مهمانی ها و نه پیش هر کسی به مقدار کم امتحان کنید .


بعد از بیست سالگی اگر مستقل نشده اید در آستانه ی سربار بودن قرار میگیرد چون یا باید کاری پیدا کنید یا درسی بخوانید یا ازدواج.
دیگر زمان خوردن و خوابیدن و عشق و حال خانه ی پدری تمام شده شما باید وارد جامعه بشوید باید یک شخص مفید برای خانه باشید .

اگر بیست سالگی به بعد مفقود شدید همه نگرانتان میشوند و احتمال دارد پلیس بین الملل هم پیگیر یافتن شما باشد چون از نظر جامعه یک جوان بیست ساله ی سالم بهترین طعمه است و امکانش خیلی کم است که خودش با پای خودش گم و گور شود و حتما پای قاچاقچیان هم در میان است بلاخره هر چه نباشد شما نیروی جوان جامعه هستید .

اگر بیست سالگی به بعد خودکشی کردید یک ماجرای غم انگیز را برای اطرافیانتان رقم زده اید و والدینتان تمام
عمر را خیال خواهند کرد که اگر زنده بودید چه تحفه ی قرار بود بشوید .







بیست سالگیعشقچاقیاستعدادفرصت شغلی
« این آینده کدام بود که بهترین روزهای عمرم را حرام دیدارش کردم؟ »
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید