نوشتن داستانک برای یه داستاننویس مثل نوشتن فیلمنامهی کوتاه برای فیلمنامهنویسه؛ یعنی چی؟ یعنی این که سخته، سخت و حساس و گاهی نشدنی.
این که شما داستاننویس خوبی باشین دلیل نمیشه بتونین داستانکهای خوبی بنویسین. داستانکها ذهن خاص خودشون رو میطلبن؛ ذهنی که دریافتهای درخشان و کوتاه از اطرافش داشته باشه و بتونه ایدههای شوکهکنندهای رو جمعآوری کنه. بعد اینا رو در قالب نوشتاری جا بده و با کلمات و جملات درشون بیاره.
چند راهکاری که ممکنه در نوشتن داستانک کمکتون کنه:
?به ایدههای خیلی مختصر فکر کنین، ایدههایی که لحظات کوتاهی رو شامل میشن.
?خودتون رو محدود کنین؛ یعنی سعی کنین خیلی فشرده و مختصر بنویسین.
?از عکسها استفاده کنین، عکسها ایدههای جذابی رو راهی ذهنتون میکنن.
?در نوشتن دیالوگ خسیس باشین؛ یعنی از خودتون بپرسین که واقعا اینجا دیالوگ لازم دارم یا نه، اگه دارم چرا و چجور دیالوگی.
?از صفتها و قیدهای بیمورد استفاده نکنین.
?در پرداخت درونی و بیرونی شخصیتها تعادل رو رعایت کنین و البته خیلی سمت درونیات نرین.
?ویرایش و بازنویسی رو مثل هرس کردن درختها انجام بدین، بیرحمانه اما مفید!
⬅️تفاوتهای ذهنی آدمها رو درک کنین اما دست از تربیت ذهن و کسب خلاقیت برندارین. ممکنه یه سال تمرین مداوم لازم باشه تا شما بتونین داستانکهای فوقالعاده بنویسین.➡️