من بازم یکی دیگه از توانایی هام رو توی این دنیای جدید کشف کرده بودم
فقط راه رفتن توی هوا نبود
من میتونستم به معنای واقعی پرواز کنم
دیگه خبری از تعجب و ترس و معطل کردن نبود
پرواز پرواز پرواز
تمام طول زندگیم برای این لحظه آماده بودم
به اینور و اونور میرفتم
نزدیک سقف، نزدیک زمین
هر جاییکه دلم بخواد
با یک اشاره ی پا و دستم و خواسته ی ذهنم به جاییکه میخواستم برم، میرفتم
توصیفش سخته
باید خودتون تجربه ش کنید
دوست دارید تجربه ش کنید؟
خلاصه که مدتی رقصیدم و خندیدم و حظ کردم از پرواز
داشتم به جاهای مختلفی از اتاقم سرک میکشیدم که از زیر تختم نوری روشن شد
به رنگ سبز و آبی
دوبار روشن و خاموش شد و بعدش روشن شد و دیگه خاموش نشد
شما زیر تختتون همچین نوری روشن بشه، میرید سمتش تا بفهمید چیه؟