ویرگول
ورودثبت نام
نیلوفرثانی
نیلوفرثانی
خواندن ۱ دقیقه·۸ ماه پیش

جان نوشت ...


وقت‌هایی هست که هر چه بخواهی حرف‌هایت را در کلمه بباری و بگویی نمی‌شود. اصلا انگار حال و احساست در کلمه، کوچک می‌شود. نارسایی دارد، نمی‌تواند حق خود را ادا کند، کم می‌آورد در حدود حروف و اداها...گم می‌شود در انبوه تفسیرها..

اینجور وقت‌ها، چیزی بجز تماشا و سکوت، دستم را نمی‌گیرد.

زُل بزنم به چشم‌هایت و دیگر لازم نباشد خودم را در چند حرف و جمله بچکانم تا هرچه در دلم دارم، بیان کنم. تا تو را به حالی از خودم مهمان کنم که ناخالصی ندارد . غیری حضور ندارد.

اینجور وقت‌ها، تو تمام منی و حرف‌هایم هر چه باشد از جنس چشم‌های تو خواهد بود و تو بهتر از هر کسی می‌دانی که چقدر بی‌نیازیم از گفتن و حرف زدن. و چقدر زیبایی‌ست بودن و عطر لحظه را چشیدن.

نیلوفرثانی



نیلوفر ثانینوشته های نیلوفر ثانیعشقانتظارجان نوشت
شعرهاونوشته های نیلوفرثانی مجموعه شعر:بي واسطه دوستت دارم/@niloofarsanipoem
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید