مشکل از جایی شروع میشود که ما فکر میکنیم هر نویسنده ای به صرف قلم دست گرفتن میتواند طنز نویس/داستان نویس/دفاع مقدس نویس و مناسبتی نویس باشد. با چاکرم قربانت شوم از مناسبتی نویس میخواهیم طنز بنویسد و نتیجه ی کار آش بدمزه و یخ و وارفته ای میشود که وقتی خواننده می چشد ماحصلی جز دل بهم خوردگی و سبز شدن قیافه اش ندارد.
من این را قبول ندارم که هرکس میتواند هر زمان دلش خواست حوزه ی قلم زدنش را عوض کند. نویسنده ی خوب برای پیشرفت در ژانری که انتخاب کرده به مدت چندین سال مطالعه مستمر و دائمی در حوزه های مربوطه داشته، زوایا و قواعدش را بلد شده، استاد دیده و خدا میداند چند میلیون کلمه نوشته تا امروز به این جایگاه رسیده است. چنین نویسنده ای نمی تواند یک شبه و با تشویق رفقا ژانر عوض کند. از طرفی، هیچ کس نمی تواند یک توک پا تشریف بیاورد داخل و موقعیت فعلی این نویسنده را تصاحب کند.
خلاصه ی کلام اینکه اگر نویسنده هستید، گول قربان صدقه رفتن های اطرافیان را نخورید! جان هرکس که دوست دارید توریستِ نویسندگی نباشید. از این ژانر به آن ژانر نگردید و سرخوشانه چرخ نزنید. اگر هم دلتان خواست تجربه ی متفاوتی داشته باشید، خواهشا آزمون و خطایتان را در قالب یک کتاب مستقل چاپ نکنید! چون ما به اعتبار نام گذشته تان میخریم، آش سرد و بدمزه را می چشیم و از آن به بعد تا ابدالدهر از قلمتان زده میشویم.