این اولین نوشته ی من در ویرگول است!
اما چرا ویرگول؟
چون من را یاد وبلاگ و ایام وبلاگ نویسی می اندازد. دوران خوش نوجوانی و وبلاگی که پر بود از شعر و نوشته. آن موقع ها شاعر بودم. اسم وبلاگم "شمس آفاق" بود. اگر درست یادم مانده باشه 11 اردیبهشت 86 وبلاگ را تاسیس کردم و چند سالی نوشتم. این که نهایتا چه بر سر شمس آفاق آمد زیاد مهم نیست، مهم این است که ویرگول برای من تداعی کننده ی خاطرات خوب ایام نوشتن است. چندماه پیش برای اولین بار در توییتر با اسم ویرگول آشنا شدم.(نخندید، آدمیزاد از جاهای عجیب و غریب به چیزهای عجیب و غریب میرسد) با خودم فکر کردم هنوز کمی زمان نیاز دارم. بعد از مدتها دوری از هرگونه فضای مجازی اول از همه دوباره اکانت اینستاگرام باز کرده بودم و کمی بعد توییتر. دلم میخواست زبان و مقتضیات هرکدام را آرام آرام هضم کنم و هدفی که از بازگشایی هردویشان داشتم را عملی کنم. برای همین تاسیس اکانت ویرگول را به آینده موکول کردم.
چرا الان؟!
ممکن است به خودتان بگویید وقت قحط بود؟ دو سه روز مانده به عید نوروز چه کسی هوس وبلاگ نویسی به سرش میزند؟ اگر یکی از آن کمال گراهای قهار باشید می گویید: "این چند روز هم صبر میکردی و یکباره در سال جدید شروع میکردی! مثلا اولین شنبه ی سال 97 شمسی! به به! چقدر خاص و کامل و انگیزشی!" اما اجازه بدهید به عنوان یک کمال گرای بازنشسته و یک خوش تصمیمِ دائم الپروکرستینیت (!) به شما بگویم: من آخرین شنبه ی سال را انتخاب کردم تا نشان بدهم هیچ وقت برای شروع کردن دیر نیست. نباید منتظر جور شدن تقویم و ساعت باشیم. چون هرگز اتفاق نمی افتد! زمانی که تصمیم قطعی به انجام کاری میگیرم باید در کوتاه ترین زمان ممکن تصمیممان را عملی کنیم. فردا دیر است. اصلا چه کسی تضمین میدهد من تا اولین شنبه ی سال 97 شمسی زنده باشم؟ (اگر مُردم لطفا این قسمت را اسکرین شات بگیرید و بگویید مرحومه چیزهایی بهش الهام میشده است!) پس چه بهتر که همین حالا که تصمیم جدی گرفته ام شروع کنم!و در آخر اینکه یادم آمد امروز، 26 اسفند 96 شمسی، من دقیقا 26 ساله و ده ماهه ام! اکانت ویرگول را باز کردم تا بعد از ده سال دوری از وبلاگ نویسی در دوماه آخر 26 سالگی کار مفیدی انجام داده باشم. مطمئنا زمان فوت کردن شمع 27 سالگی از خودم راضی ترم، چون در کنار تمام کارهای امسال، به دنیایی پا گذاشتم که از اول متعلق به آنجا بودم.
چرا بجای ویرگول وبسایت شخصی باز نکردم؟
متخصر و مفید: آن هم به زودی ان شا الله! مطمئنا نوشتن در ویرگول سنگ محک خوبی برای سنجیدن توانایی، صبر و پشتکار من در اداره وبسایت شخصی ست. شخصا به پیشرفت پلکانی اعتقاد دارم. دوست دارم ار نقطه الف به ب برسم و نهایتا به ج، تا اینکه از الف یکباره به ج پرواز کنم. مشق کردن در فضای ویرگول بهترین ورزش برای گرم کردن عضلات نویسندگی من است.
و نهایتا اینکه: من نیلوفر حسن زاده هستم. 26 ساله و ده ماهه از شهری سبز و مه آلود در ایالت لمباردیِ ایتالیا. حرفه ام وکالت است و سالهاست اسیر جادوی کلماتم. پیش از اینها مشغول نظم و نثر بودم و این روزها فقط نثر. نویسنده نیستم، اما داستان نویسم! قصه می نویسم و گاهی اوقات ترجمه میکنم. دنیایم با آبرنگ و موسیقی و قهوه کامل تر میشود. برف را هم خیلی دوست دارم. همین!