نیلوفر موسوی
نیلوفر موسوی
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

۵ تا از قشنگ ترین‌‏های عمرم در سالی که گذشت...

این پست برای ثبت حالِ خوب خودم و انتقال حالِ خوب به شما نوشته شده، برای اینکه یادمون نره دنیا هنوز قشنگیا‌شو داره. نوشتم که یادم بمونه وسط این روزهای عجیب مملکت و مهاجرت رگباری دوستام، خوبه که شکرگزار لحظه‌های قشنگی باشم که ساختمشون و ساخته شدن.


قشنگ‌ترین تجربه
من کوهنوردی رو از سال‌های اول دانشگاه و با گروه کوه دانشکده فنی دانشگاه تهران شروع کردم و رویای دماوند از همون موقع توی قلبم لونه کرد و امسال بالاخره دست‌یافتنی شد.

شادی دماوند یجوریه که می‌مونه، توی عمق عمق وجود و تا ابد ...
شادی دماوند یجوریه که می‌مونه، توی عمق عمق وجود و تا ابد ...

ورزش مداوم ۵ ماهه، تلاش برای مواجهه با ترس از ارتفاع، همراهی همنورد عزیز(سبحان) و دوستای هدفمند کمکم کردند که توی یکی از روزهای این تابستون گرم ولی وسط برفا روی قله دماوند باشم.

از ۴ جهت: جنوب، غرب، شمال و شمال شرق میشه قله دماوند رو صعود کرد و همه بعد از صعود به عکس زیر میرسن.

باورتون میشه قله دماوند اینجوریه، یه دشت بزرگ که اگه بخوای از این ور به اون ورش بری اگر برف باشه، ۲۰ دقیقه‌ای طول میکشه!
باورتون میشه قله دماوند اینجوریه، یه دشت بزرگ که اگه بخوای از این ور به اون ورش بری اگر برف باشه، ۲۰ دقیقه‌ای طول میکشه!


قشنگ‌ترین اتفاق
احتمالا خیلی‌هاتون سدنا رو بشناسید :) یکی از نوجوان‌های عزیز و دوست داشتنی ویرگول که از قضا خواهر منم هست. سدنا سال‌هاست به صورت حرفه‌ای ورزش می کنه و واقعا هدفمند و تلاش‌گر است. امسال که برای مسابقات انتخابی تیم ملی اومده بود تهران، به اردوی تیم ملی دعوت شد و اون نتیجه و اشکای شوق بعدش، قشنگ‌ترین اتفاق امسالم بود.

از زیر ماسک داره می‌خنده :)
از زیر ماسک داره می‌خنده :)


این بچه طعم تلاش برای هدف و لذت رسیدن بهش رو قشنگ درک می‌کنه و بخاطر همین این جایزه قشنگ رو به مناسبت صعود قله دماوند، که یکی از اهداف بزرگ زندگیم بوده برام فرستاد.

برام نوشته فتح دماوندت مبارک، خیلی قشنگه ها
برام نوشته فتح دماوندت مبارک، خیلی قشنگه ها


قشنگ‌ترین فصل
پاییز امسال بدون شک زیباترین فصل برای من بود. جنگل‌نوردی مسیر پیمایشی اوپرت به میانا که از زنجان شروع میشه و به استان مازندران میرسه انقدر زیبا بود که از تصور و تعریف خارجه. هر بار که تصویری از زیبایی‌های ایران رو به چشم خودم می‌بینم، اهمیت و توجه محیط زیست برام دو‌چندان میشه و به خودم قول میدم که بیشتر متوجه تاثیر خودم در تخریب باشم و تلاش کنم به حداقل برسونمش.

باورتون میشه ابتدای مسیر، پشت اون رشته کوه‌های توی عکسه! خیلی دور، خیلی نزدیک!
باورتون میشه ابتدای مسیر، پشت اون رشته کوه‌های توی عکسه! خیلی دور، خیلی نزدیک!


نگاه نارنجی‌ها رو، قرمز‌ها رو، زرد‌ها رو و سبز‌ها رو ...
نگاه نارنجی‌ها رو، قرمز‌ها رو، زرد‌ها رو و سبز‌ها رو ...

قشنگ‌ترین پناهگاه

پناهگاه یا جان‌پناه کوهنوردی، ساختمانی در مسیرهای صعود به قله‌هاست که کوهنورد‌ها می‌تونن توش دمی بیاسایند :)

جان‌پناه اسپید کمر که روی رخ جنوبی مسیر صعود به قله توچال قرار داره، اولین جان‌پناه ایرانه که سال ۱۳۲۶ و در ارتفاع ۳۰۰۰ متری ساخته شده و بخاطر شومینه‌اش دل همه کوهنوردها رو می بره.

تنها چیزی که وسط سگ لرز زمستون می‌تونه آدمو از سرما نجات بده :)
تنها چیزی که وسط سگ لرز زمستون می‌تونه آدمو از سرما نجات بده :)


محل قرار گیری و ویو ساختمون لاکچری پناهگاه
محل قرار گیری و ویو ساختمون لاکچری پناهگاه


قشنگ‌ترین عادت
چند سالی میشه که راجع به سبک زندگی پسماند صفر (تولید زباله صفر) مطالعه می‌کنم و منتظر یه روز بودم که شروعش کنم. روزی که تولید زباله‌های خشک رو به صفر برسونم، زباله‌های ترم رو خشک یا کمپوست کنم، دستمال کاغذی از خونمون حذف بشه، هیچ یک بار مصرفی استفاده نکنم، مصرف آب رو به صفر برسونم و ... و خب همونطور که شما هم می‌دونید، شروع این عادت‌ها با هم نشدنیه و کار یه روز و دو روز نیست.

پس عادت خشک کردن میوه‌ها و جلوگیری از تولید شیرابه رو گذاشتم تو دستور کار امسال و نتیجه‌ای که می بینید، حاصل ۶ ماه زباله خشک من و سبحانه که حداقل هفته‌ای یکبار هم مهمون داشتیم.
پ.ن: زباله‌های تر رو بعد از خشک کردن می‌فرستیم گاو و گوسفندا میل کنن :) مثل اینکه خیلی هم دوست دارن.

کتاب‌ها رو بعنوان شاخص کنارش گذاشتم که ارتفاع دستتون بیاد.
کتاب‌ها رو بعنوان شاخص کنارش گذاشتم که ارتفاع دستتون بیاد.



پ.ن: آقای دست انداز می‌دونم که دیر نوشتم و مشکلی نیست اگه توی مسابقه شرکت داده نشم :( ولی موضوع مسابقه انقدر قشنگ بود که دوست داشتم این قشنگی‌ها رو توی ویرگول برای خودم ثبتشون کنم. قطعا می‌دونم که موضوع مربوط به کل طول زندگی بود ولی من بازه رو یکساله انتخاب کردم که مغزم تنبلیشو بزاره کنار و بالاخره این طلسم ننوشتن رو بشکونم.




حال خوبتو با من تقسیم کنمسابقه دست انداز
در پی طفلی به نام شادی که دیری است گمشده :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید