تا حالا اسمی از ارزیابی و تست کاربردپذیری یا اکتشافی به گوشتون خورده؟
میدونید کجاها کاربرد داره و چطوری میتونه جلوی ضرر لانچ محصول رو بگیره؟
#تست_کاربردپذیری یه روش برای پیدا کردن مشکلات (Usability) در یک رابط کاربریه که به عنوان بخشی از فرآیند طراحی برای تصحیح و بهبود رابط کاربری تعاملی ازش استفاده میشه.
بر اساس این متد ارزیابی، طراحان بر اساس اصول و استانداردهای توافقشده محصول رو از نظر کاربردپذیری ارزیابی میکنن که از هزینههای اجرای محصولِ نامناسب جلوگیری بشه. در ادامه با ۱۰ تا از اصول ارزیابی طراحی رابط کاربری تعاملی آشنا بشید
در طراحی کاربر باید به خوبی متوجه بشه چه مسیری رو طی کرده و در حال حاضر در چه موقعیتی هست.
مثل فیچر آپلود عکس که میزان پیشرفت کار رو به نمایش میذاره. یا نقشههای تعاملی مراکز خرید که نشون میده در حال حاضر کجا هستیم و چطوری میتونیم به اونجایی که میخوایم برسیم.
طراحی کاربری باید به زبان ساده باشه. بهتره به جای اصطلاحات تخصصی، از کلمات و مفاهیم آشنا استفاده کنید.
بدون اینکه نوشته خاصی روی اجاق گاز باشه، آشپز یا همون کاربر میدونه از هر شعله برای چه کاری استفاده کنه.
به معنای دادن آزادی کامل به کاربر برای تعامله که در هر مرحله بتونه اقداماتی رو که انجام داده رو تغییر بده و به مراحل قبل برگرده.
دکمه ctrl+z معروف کارش همینه.
درست مثل فضاهای فیزیکی، فضاهای دیجیتال هم به خروج سریع و اضطراری احتیاج دارند.
پایبندی به استانداردها به این معناست که کاربران نباید از انتخاب کلمات، موقعیتها و تعاملات طراحی شده شگفتزده بشن.
معمولا کانترهایی که در بدو ورود، جلوی هتلها قرار دارن کارشون اینه که از حجم ناآشنایی محیط کم و انتظارات کاربر رو برآورده کنند.
ارسال پیامهای خطا خیلی هم خوبه، اما بهترین طرحهای رابط کاربری در وهله اول از بروز مشکلات جلوگیری میکنند.
ریلهای محافظ در جادهها با انحنا از سقوط رانندگان از صخرهها جلوگیری میکنند.
با پیشنمایش عناصر، اقدامات و گزینهها، بار حفظیات مسیر رو از رو دوش کاربر بردارین.
به جای اینکه بپرسیم پایتخت پرتغال کجاست؟ پرسیدن سوال "آیا لیسبون پایتخت پرتغال است؟" به کاربر کمک بهتری میکنه.
میانبرها وجودشون عالیه اما بهتره از دید کاربران مبتدی پنهان بشند اما همین میانبرها برای کاربران حرفهای سرعت تعامل رو بالا میبره.
مسیرهای متداول روی نقشهها فهرست شده و مشخصاند، اما افراد محلی که اطلاعات بیشتری از منطقه دارد میتونن از میانبرها استفاده کنند.
رابطهای کاربری نباید حاوی اطلاعات بیربط باشن. هر واحد اطلاعات اضافی، باعث میشه کاربر دیرتر به هدفش برسه و این یعنی تجربه بد!
یک سهپایه مینیمال هم برای نشستن مناسبه.
پیغامهای خطا بهتره به زبان ساده بیان بشن (بدون کد خطا)، و دقیقاً مشکل رو نشون بدن و راهحل سازنده رو هم پیشنهاد بدن.
علائم خطا و اشتباه توی جادهها به رانندگان یادآوری میکنه که اونها توی مسیر اشتباه دارن حرکت میکنن.
اگر طرح نیاز به توضیح اضافی نداشتهباشه، بهتره. با این حال، ممکنه ارائه توضحات مختصری برای کمک به کاربران ضروری باشه.
کیوسکهای اطلاعاتی توی فرودگاهها به راحتی قابل تشخیص هستن و مشکلات مشتریان رو بلافاصله حل میکنن.
مطالعه بیشتر در:
https://www.nngroup.com/articles/ten-usability-heuristics/
اگه دوست دارین با قوانین UX بیشتر آشنا بشید به این مقاله دو قسمتی سر بزنید: