“مدت هاست که نبودم.که این نبودنم خود، بودن بود ”
سلام به همه دوستان و عزیزان، قریب یکسال است که حضور جدی در فضای مجازی نداشتم، امکانات ما محدود و زندگیمان محدودتر، به همین دلیل “نبودنم را خود بودن” بدانید.
محل گزافه گویی نیست، در این پست قصد دارم با یکی از ارزشمندترین کتاب های این چند سال اخیر آشنا کنم، رمان جزء از کل نوشته استیو تولتز با ترجمه پیمان خاکسار عزیز (استاد انتخاب هایی روشن)
به نظرم هوش #نویسنده #رمان قابل ستایش است، او توانسته در عصر حوصله های کم، یا بهتر بگویم #عصر_تویتری #رمان_بلند حدودا ۷۰۰ صفحه ای خود را به صورت #خرده_نوشته هایی #تویتر ی چشم نواز به ما ارائه کند، پیمان عزیز خوب اشاره دارد که هر صفحه کتاب می توان جمله ای تاثیر گذار استخراج کرد.
#رمان_پلیسی است اما هدف اصلی پیرامون #مرگ یا #ترس_از_مرگ است. درجایی از کتاب میخوانیم ” زمانی می افته که مردم مرگ رو میبینن، یعنی همیشه. اون ها مرگ رو میبینن ولی فکر میکنن روشنایی دیدن. این برای من هم اتفاق میفته . وقتی ته دلم حس میکنم دنیا معنایی داره، میدونم که این معنا در حقیقت مرگه ولی چون دوست ندارم مرگ رو توی روز روشن ببینم ذهنم توطئه میکنه و میگه : گوش کن نگران نباش. تو موجود ویژه ای هستی و…”
دیدگاه #شخصیت های داستان برپایه #نظریه #فلسفی #هستی_گرایی یا #اگزیستانسیالیسم بنا شده طوری که #سارتر میگوید: ما محکومیم به آزادی، انتخابی نداریم جز اینکه انتخاب کنیم؛ و بار مسئولیت انتخابمان را به دوش کشیم.
نظر شیخ_اشراق سهرودی ، داستایوفسکی #نیچه و #سقراط اینچنین است “«زندگی نیازموده، ارزش زیستن ندارد» . در داستان نیز به جملات زیادی با این مضامین روبه رو می شویم: ”
غرور اولین چیزیه که باید تو زندگی از شرش خلاص بشی. غرور برای اینه که حس خوبی نسبت به خودت داشته باشی. مثل این میمونه که کُت تن یه هویج پلاسیده کنی و ببریش تئاتر و وانمود کنی آدم مهمیه”
یا
آدمها شبیه زانویی میمونن که یه چکش کوچولوی لاستیکی به شون میخوره. #نیچه یه چکش بود. #شوپنهاور یه چکش بود. #داروین یه چکش بود.
یا
آه کشیدم، امان از آدم و این اصولش! حتی در دوزخی بیقانون هم باید برای خود شرافت قایل شود، تمام تلاشش را میکند تا بین خودش و بقیهی موجودات فرق بگذارد.
یا
باید و نبایدهای سال نو اعترافی است حاکی از این که میدانیم مقصر بدبختیهایمان خودمان هستیم نه دیگران.
یا
خلاصه میگم. چون آدمها اینقدر فانی بودنِ خودشون رو انکار میکنن که تبدیل میشن به ماشینهای معنا، نمیتونم به هیچچیز فراطبیعی باور داشته باشم، چون فکر میکنم خودم اونها رو به خاطر میل مذبوحانهم به خاص بودن و بقا جعل کردهم.
همانطور که قبلا اشاره کردم جملات زیبا کم ندارد و میتوان تک تک آنها را اینجا نقل کرد، در کل عرض میکنم این کتاب بقدری ارزشمند است که برای مطالعه آن جای هیچگونه تعللی را باقی نمی گذارد.
جا داره اینجا از مجتبی شکوری عزیز به خاطر معرفی کتاب در برنامه کتاب باز تشکر کنم که چکشی جدید به روح من زد.
http://hosseinnorouzi.com/blog/joze-az-kol
#حسین_نوروزی
#کتاب_بخوانیم#کتابخوانی#کتابدونی#مطالعه#معرفی_کتاب#پیشنهاد_کتاب#کتاب_خوب#کتاب_خوب_بخوانیم
#bookshelf#book#bookme#bookish#bookworm#bookwithme#reading#booktime#vscobook#bookstagram#booklover#instabook #hossein_norouzi