این هفته ما یک بحث چالش برانگیز در جلسات هفتگی اجایل به انگلیسی داشتیم و موضوع در مورد معضلات اسکرام به عنوان یک روش کار کردن بود. اخیراً بحثها و بحثهای مختلفی در خصوص استفاده از اسکرام در زمینههای مختلف پروژهها و محصولات انجام شده است. در این جلسه، ما بر روی سناریوهای کلی در مورد استفاده از اسکرام و پیامدهای مبهم آن در روشهای زمینه کاری متمرکز شدیم.
متأسفانه، در بازار، توجه ضعیفی به واقعیت مساله صورت میپذیرد. چارچوب اسکرام یک ابزار برای رسیدن به موفقیت نیست. در واقع، اگر بخواهیم آن را برای ایجاد تغییرات مکانیکی برای رسیدن به موفقیت به کار ببریم، در نهایت ابزار بهتری برای شکست است! یکی از دوستان قدیمی من چندی پیش در میانه یک بحث چالش برانگیز گفت: ای کاش یک ماشین زمان داشتیم و می توانستیم به ده سال قبل برگردیم تا برخی چیزها را در مورد درک امروزی مان از چابکی اصلاح کنیم.
من معتقدم وقتی میخواهیم برای رهبری یک تحول چابک در سطح شرکت اقدام کنیم، باید آن را در همه جهات شروع کنیم. این نهضت نمیتواند فقط از پایین به بالا یا از بالا به پایین باشد. اسکرام یک چارچوب کاری است که از مکتب تویوتا نشات گرفته است. آنها میخواستند از ایدهای که در پشت آن وجود داشت برای ایجاد بخشهای جدید از محصولات خود استفاده کنند. ایده اصلی در مورد تقویت نوآوری، خلاقیت و انعطافپذیری در یک موقعیت ناشناخته است. استفاده از اسکرام برای مسائل و کانتکستهایی که قبلاً شناخته شدهاند، بر خلاف تفکر ناب است و منجر به اتلاف وقت، بودجه و منابع ما خواهد شد.
قطعا اسکرام شرورانه نیست. اما میتوان از آن برای اهداف بدی مانند ارزیابی نادرست عملکرد یا میکرومنیجمنت استفاده کرد! اگر چه اسکرام چیزهای زیادی به ما داده است (مانند اسپرینت، بک لاگ، جلسات روزانه، DoD، و غیره) که دیگر نمیتوانیم بدون آنها پرکتیس کنیم، اما اگر فقط آنها را دنبال کنیم، ممکن است یک تلهای باشد که آنها را زامبیوار دنبال نماییم. مواردی را عملیاتی کنیم که ضروری نیستند یا ریسکهای مهم را به دلیل سکوت چارچوب در رابطه با آنها فراموش نماییم!
بیایید فرض کنیم که میدانیم چگونه از زامبی اسکرام یا اجرای مکانیکی آن اجتناب کنیم. آیا استفاده از آن در همه انواع پروژهها، تیمها، اتمسفرهای سازمانی و محصولات معنی دارد؟ قطعا نه! آیا مکانیسمی وجود دارد که بدانیم اسکرام برای به حداکثر رساندن ارزش مفید است یا خیر؟ سوال سادهای نیست! خب پس نهایتا باید چه کار کنیم؟ آیا اسکرام خود را حذف کنیم و به روشهای سنتی کار برگردیم؟
به نظر من امروزه نمیتوانیم با روشهای تماما اسکرام در بسیاری از محصولات و تیمهایمان کار کنیم. اما اسکرام به ما کمک کرده است تا در به کارگیری چیزهایی که معتقدیم درست است و آنها را تولید و عرضه میکنیم، آزادانه عمل نماییم. بتوانیم بازخورد جمع آوری کنیم و در مورد آنها تفکر کنیم و ترتیب اثر بدهیم.
پس بیایید بگوییم که اسکرام در مقایسه با مدل های قدیمی کار کردن یک دستاورد قابل احترام است. اما ما باید چشمان خود را به مشکلات خود باز کنیم تا پاسخی بهتر از صرفا اعمال یک چارچوب کاری را پیدا کنیم. خود اسکرام این امکان را به ما دادهاست. بنابراین، بیایید انجامش بدهیم!
چابکی یافتن کاری است که باید انجام شود!
نسخه انگلیسی نوشتار: