سلام
در این پست قصد دارم کمی از تغییرات زندگی ام بنویسم،تغییراتی که خیلی مفید بود و هست و اگر اراده و انگیزه یاری بنماید ادامه اش خواهم داد.
اجازه بدید ابتدا یک سری مواردی که مدام درگیرش بودم رو خدمتتون عرض کنم: بدین صورت که فضای مجازی انقدر به من نزدیک بود که گویی تبدیل به یک جزو از بدنم شده بود.
شبها تا دیروقت در مجازی و صبح که چه عرض کنم ظهر از خواب بیدار میشدم.
هیچ اتفاق مفید و خوبی برام نمیوفتاد چرا؟ چون اتفاق مفید از نظر من یادگیری و ارامش بود که خب وقتی شما 24 ساعته درگیر مسمومیتی بنام مجازی هستید دیگه امیدی به حال خوب نباید داشته باشید
همه سعی میکنن در فضایی مانند اینستاگرام هر چیز بد رو خوب نشون بد و یا خوب ها را خوبترین ...
که خب طبیعتا در چنین فضایی اینکه ادم بخواد که خودشو با کسی مقایسه نکنه امکان نداره مگر در موارد بسیار استثنا.
خیلی از ما وقتی حوصله مون سر میره و یا کمی حالمون خوب نیست به مجازی پناه میبریم و همین مجازی باعث میشه حالمون بدتر شه
دامن میزنیم به یک تسلسل معیوب !!!
وقتی شما تمام انرژی مغزتون درگیر مسایل بیرونی باشه چطور میتونید یادگیری رو حاصل کنید؟
چطور میتونید ارامش داشته باشید؟
همه ی این موارد باعث شد من اکانت های اکثر شبکه های اجتماعیم رو پاک کنم و قدم به وادی ارامش بذارم.
شاید بعدا کتابی در این مورد یا مقاله ایی نوشتم چون خیلی خیلی خیلی زیاده حرفم در این باره و این پست صرفا جهت این بود که یه چیزی در صفحه ام گذاشته باشم بعد از مدتها...