همه ی ما بدون استثنا افرادی رو دیدیم که گاهی بین صحبت هاشون میگن:هیی یاد بچگیامون بخیر،کاش کلا بچه میموندیم و اصلا بزرگ نمیشدیم،ویا سالخورده هایی که با حسرت از دوران جوانی یاد میکنن...
خود ما هم شاید گاهی از این دست حرفها بزنیم!با بالا رفتن سن و بالغ و بزرگ شدن مسئولیت های زندگی در افراد بیشتر میشه و اونها دیگه حاشیه امن دوران کودکی و نوجوانی رو ندارن وباید کم کم خودشون فکری به حال زندگیشون بکنن مثلا:برای هزینه هاشون،شغلشون،ازدواجشون و...
هرچقدر هم که توی این شرایط خانواده پشتیبان باشند بازم انسان دوست داره بتونه خودش کاراشو انجام بده و خودش از پس مسئولیت هاش بر بیاد.
خب توی همچین مواقعی ممکنه انسان به بن بست ها و سرعتگیرهایی توی مسیر زندگیش برسه درست همین مواقع هست که اکثر افراد این جمله معروف رو میگن:"ای بابا،کاش بچه میموندیم و هرگز بزرگ نمیشدیم" یا مثلا توی گیرودار زندگی توی شرایط خاص مثلا هوای برفی میگیم:هییی یادش بخیر بچه که بودیم بی دغدغه ی کار و زندگی برف بازی میکردیم و خوشحال بودیم.
دلیلش چیه که ما این هارو میگیم؟ به نظر من: دلیلش اینه که ما نمیخواییم قبول کنیم که دیگه اون بچه ی بی مسئولیت و سربه هوای گذشته نیستیم و به دوران جدیدی از زندگی پا گذاشتیم و باید متفاوت تر فکر کنیم و شرایط رو بپذیریمو بکوشیم شرایط طوری مهیا بشه که آرامش داشته باشم تا به حال دوران بچگیامون حسرت نخوریم افراد با گذشت زمان از لحاظ مراحل زندگی توی جایگاه های متفاوتی قرار میگیرن اما دریغ از اینکه تفکرشون هم به روز شده باشه بخاطر همینه که ما دوست داریم که کاش آرزمون محقق میشد و یک ماشین زمان داشتیم تا برگردیم به گذشته!
نظرشما در مورد این موضوع چیه؟