میشه تو زندگی کسی که باهاش در رابطهی عاطفی هستیم دخالت کرد؟
اگر بخواییم دقیق جواب بدیم، بله. شدنی هست. ولی سوال دقیقتری هم باید بپرسیم:
مفید هست تو زندگی کسی که باهاش در رابطهی عاطفی هستیم دخالت کنیم؟
که اینجا جواب دقیق «بسته به شرایطاه». اما ایدهی «کنترل رابطه» ایدهی مذمومیاه. حداقل بین مطالب انگلیسی یکی دو صفحهی اول گوگل که این طوره.
ایدهی معروف و پرطرفدار اینه که هیچ یک از طرفین رابطه نباید رابطه رو کنترل کنه. نباید تعیین کنندهی انتخابهایی باشه که یکی از طرفین مایل نیست. دوست نداره. هر انتخابی انجام میشه، باید با میل هر دو طرف سازگار باشه.
اما گاهی وقتها این دخالت در زندگی، نه در حین رابطه بلکه قبل رابطهاس. مثلا پسری برای دختری شرط میزاره که اگه میخواهیی با هم باشیم، دیگه با دوستای پسرت تنهایی نرو کافه.
در این مثال، گرچه این شرط برخلاف میل دختر داستانه، اما دختر با دونستن این موضوع وارد رابطه میشه و خودش انتخاب میکنه. هنوز وارد رابطه عاطفی نشدند که بگیم دختره مجبور شده قبول کنه. یا حتی قبل این که موضوعاتی مثل «باج گیری عاطفی» مطرح بشه.
[مطالعهی بیشتر: کتاب باج گیری عاطفی سوزان فوروارد ]
برای همین حداقل به نظر خودم که این نوع دخالت و شرط گذاشتن مذموم نیست. هیچ اجباری برای طرفین وجود نداره. یه رابطهی عاطفی هم از روی دلسوزی که نیست. طرفین دوست دارن تجربهای داشته باشن که ازش لذت ببرند.
اگر بخشی از زندگی پارتنر من، اذیتم میکنه حق دارم بگم و بخوام سعی کنه تغییرش بده. و اگر فکر کردم که میزان اذیت شدن بیشتر از ارزش رابطهس، خب رابطه رو قطع میکنم.
اما این که بیام رابطه رو با این وضعیتی که اذیت میشم حفظ کنم و چیزی هم بروز ندم، مفید نیست. صرفا یه ناراحتی سرکوب شده میشه که با ناراحتیهای کوچیک دیگه انباشت میشه و یک هو منفجر میشه. گرچه میشه که تحمل کنم. فکر کنم ببینم که ارزش رابطه برای من بیشتره و در نتیجه سعی کنم خودم رو تطبیق بدم.
یه نکتهای هم هست. این که بیشتر ناراحتیهای ما از مدل ذهنی قدیمیای که داریم. قدیمی رو از این نظر میگم که بیشتر ریشه در فرهنگ و خانواده دارند تا انتخاب آگاهانهی خودمون.
برای همین مثالی که گفتم، ناراحتی از تنهایی رفتن دوستدختر با دوستای پسرش. این ناراحتی اغلب اوقات از این مدل ذهنیاه که یه زن باید همهی روابط دوستانهش با همجنسهای خودش باشه. هر نوع رابطهی دوستانهای مقدمهایاه برای یک رابطهی عاطفی/جنسی.
در حالیکه برای خیلی از زنها این طور نیست. و مردی که از این ناراحت میشه، گرچه باید به پارتنرش بگه، اما میتونه تلاش کنه که مدل ذهنی خودش رو هم تغییر بده.
یکی از بهترین تکنیکهای ریشهیابی و تغییر مدل ذهنی، به نظرم همین تکنیک «۵ چرا» هست که تو مطلب زیر بهش اشاره کردم:
سوالات ذهنی زیادتر، شناخت بهتر